شعار دادن در نمایش یا نمایش شعار زده

باز باران خبر/ “رامونا ماهاراشی” در تبیین مال اندوزی و ثروت نسبت به مردم فقیر و کم برخوردار می گوید: “علت اینکه مردم هرگز راضی نمی‌شوند و همیشه چیزهای بیشتری می‌خواهند این است که حتی اگر تمام دنیا را بدست آورند و در اختیار داشته باشند، همه‌ آن چیزها در قیاس با خویش خودشان که ابدی و بی‌نهایت است، ناچیز است.” 

“هر چیزی که کمتر از ابدیت و بی‌نهایت باشد هرگز نمی‌تواند برای مدت زیادی شما را راضی و خرسند نگه دارد زیرا آن مخالفِ ماهیت حقیقی شماست.  تو آگاهی نامحدودی پس خودت را با سپردن قلبت به سایه‌ها محدود نکن؛تمام چیزها می‌آیند و میروند درحالی‌که تو همیشه حاضری فقط ادراک حقیقت خویش است که منشأ سعادت و شادمانیِ ماندگار است.” … و حالا اشاره ای کنیم که از نقد اجرای نمایش شکم سیران که گویا از جمله تولیدات هنرجویی بوده که به همت آقای مجید کاظم زاده مژدهی فراهم آمده چه می‌خواهیم بگویم. 

بنده سالهاست کارگردان این اثر را می شناسم و افتخار همکاری هم در چند اثر در کنار ایشان داشته ام و به قول نقد نویسان گروهی اجرای کار خودشان را می کنند، ناقد هم کار خودش را انجام می هد اما هرچه می گذرد به روش تولید محتوای کارگاهی هنرجویان ایشان کمتر اعتماد می کنم از جمله همین اثر «شکم سیران» که در چند پاراگراف آینده مواردی را ذکر می کنم. 

آنقدر تعریف نمایش و اجرا یا به قول غربی ها پرفورمنس وسیع است که هرچه روی صحنه دیده شود به ضرورت همین در و دروازه گشاد و باز کلمه نمایش درون آن جا داده می شود با همه این حرفها باز سخت است آنچه نمایش «شکم سیران »روایت می کند را نمایش بنامیم، اما کلمه تئاتر تعریف مشخص تری دارد و نمی شود مجموعه رفتار عده ای روی صحنه یا ادا اطوار درآوردن عده ای روی صحنه را تئاتر نامید! با هر شکل و شمایل هر نوع بیان بازیگران باز آن را تئاتر بدانیم ماجرا پیچیده تر خواهد شد که نمایش شکم سیران را بخواهیم تئاتر فاخری بدانیم. 

نمایش پیش از ورود شما با حضور بازیگر نقش سگ آغاز شده و تعدادی از بازیگران از میان جمعیت به روی صحنه می روند گویی بازی در جریان است، فردی ارباب و لحظه ای بعد رعیت است و این رفت و برگشت در میان رفت و آمد نور کی لایت صحنه ادامه دارد؛ بعد چند بار رفت و برگشت آدمهای متفاوت که در یک بازی توسط چند ثروتمند اسیر شده اند (اشاره معنایی به سریال بازی مرکب در کره جنوبی) راوی که خود را “ویکتور هوگو” می نامد، شبیه اشخاص مشهور فضای مجازی چیزهای می گوید اما به شدت درهم ریخته و غلط که عمدی می خواهد به بیننده بی سوادی و عدم آگاهی شاخ های ایسنتاگرام را مطرح کند؛ گویا در لحظه آخر نمایش نام این افراد را هم مستقیم می برند که از نظر اخلاقی در فضای اجرای یک اثر نمایشی آنهم در شکل هنری کار پسندیده ای نیست و بهتر است چنین مطالب زرد جراید و نشریات گذشته که این روزها در فضای مجازی می چرخد در همان قد و اندازه گوشی های همراه باقی بماند و اگر هم قرار است در صحنه موضوع روز و دغدغه روز به نمایش درآید به روش هنری تر و غیر مستقیم تری مطرح شود. 

مشکل این نمایش از نداشتن یک متن منسجم آغاز می شود تا جای که ورق پاره هایی از مطالب گوناگون کنار هم در بیان بازیگران طرح می شده و همین ستون ضعیف سبب شد تا بقیه تمهیدات کارگردانی دیگر به چشم نیاید از جمله مشکل نور که در تمام اثر به صورت یکسان بدون تاکید بر اشخاص بازی صورت گرفته است. 

از طرفی طراحی هم برای لباس ها بهم ریخته و آشفته بود از طرفی یک پسر و دختر جوان با پوشش لباس خردلی و جوراب های رنگی همسان در یک تابلو وارد شده و عده ای بدون پیش فرض با هر چه دم دست داشتند وارد صحنه می شدند و در طول اثر هم منطقی بر این آشفتگی توضیح داده نمی شود.

در میانه نمایش حس می شد کارگردان از یک جای به بعد به بازیگران گفته رفتار و میزانسن ابتکاری اعمال کنند که این لطمه بزرگی به تمامیت اثر زده و نمایش را در سطح یک تمرین یا اتود آموزشگاهی پایین آورده است.

این امر سبب شد تا حضور بازیگر با تجربه ای چون خانم طوبی رحمانی نیا که در نقش زن ثروتمند بازی می کرد کمکی به جلب توجه مخاطب نکند و حضور او در این آشفتگی کمرنگتر شود. از سویی تمهید نمایش ویدیو در پشت سر بازیگران یا همان بک پروجکشن زمانی جذاب است که آنچه نمی توانیم در فضای فیزیکی و محدود نمایش ارایه دهیم را به نمایش عموم بگذاریم و این بازویی باشد برای کارگردان تا به بیان بهتر افکارش بپردازد در حالی که در این اثر می شد با اضافه کردن یک بازی کوتاه در میان رفت و برگشت صحنه ها از این امر پرهیز شود و نیازی به چنین ابتکاری حس نشود. 

به هر روی اگر اشاره ای هم کنم به عوامل اثر در این نقد خوب است که بگویم نویسنده و کارگردان: مجید کاظم زاده مژدهی بازیگران اپیزود اول: رضانورانی دوست_ ارسلان حقگوبازیگران اپیزود دوم: عرشیا زمانی_ فاطمه میرزاییبازیگران اپیزود سوم: ارسلان حقگو_ ادهام قاسمی نژادبازیگران اپیزود چهارم: فاطمه میرزایی_ ارشیا خیراندیش_ عرشیا زمانی_ رضا نورانی دوست و طوبی رحمان نیابازیگران درون تصویر: مجتبی قدیمی صفت_( همچنین مجری حرکات میان صحنه ها از روی شکم سیری) پارمیدا علیزاده بازیگران اپیزود پنجم: سما نعمت زاد  در مجموع باید بگویم تلاش بازیگران و عوامل اثر قابل تقدیر است به خصوص در این اوضاع کرونا زده جامعه ما و شهر رشت زیبای ما که وجود چراغی روشن در سالن های تئاتر آن می تواند نقطه ای رنگی در صفحه سیاه و سفید مشکلات فرهنگی جوانان شهر ما باشد.


افشین عموزاده لیچایی – دکترای تخصصی تئاتر و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=22026

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: