تولید آثار فاخر با حضور افراد توانمند و کاربلد میسر است



باز باران خبر /گفتگو : مجید مصطفوی

کتاب دونده تنها، تاریخ شفاهی هنرمندان گیلان، گفتگو و نگارش میرعمادالدین فیاضی از انتشارات فرهنگ ایلیا۱۴۰۲ به تازگی وارد بازار نشر شده است.

بیوگرافی:رضا میرمعنوی در تاریخ ۱۳۲۹/۱/۱ در شهر رشت متولد شد. وی دارای دکتری هنرهای نمایشی و مدرس دانشگاه در رشته سینما و تئاتر و همچنین مفتخر به دریافت مدرک درجه یک هنری کشوری است.

میرمعنوی از سال ۱۳۴۸ بصورت جدی وارد عرصه بازیگری شد و تاکنون بالغ بر صد اثر نمایشی را بازی و کارگردانی کرده است.

وی بیش از ۲۰ سریال تلویزیونی را بازی کرده که از مهمترین آنها می توان به کوچک جنگلی, خط قرمز ، پس ازباران, آواز مه, بشارت منجی, شب پرستان, گیلان خاتون, پیوند دلها, عطر ترنج و معمای شاه … اشاره کرد و همچنین در تله فیلم های وتکا و قرق و فیلم سینمایی زن شرقی ایفای نقش کرده است.

با انتشار کتاب دونده تنها بر آن شدیم تا بااین کارگردان و بازیگر مطرح فرا استانی گفتگوی داشته باشیم.کتاب گویای ناگفته ها و سختی و مشقت‌های دکتر میرمعنوی از کودکی و نوجوانی و جوانی اوست.

با خواندن کتاب انگار رشت دوباره متولد شده است.

ساعت یازده صبح در آموزشگاه صحنه حاضر بودم با خوشرویی پذیرایی کرد و گپ و گفت دوستانه ای داشتیم که ماحصل آن را با هم می خوانیم:

♦️ اگر مراحل زندگی شما را به بخش های کودکی،نوجوانی،جوانی،بزرگسالی تقسیم کنیم همانطور که در کتاب هست، بخش کودکی شما به ساغریسازان برمی گردد. از حمام حاجی یا حمام اکبریه که در سال ۱۳۰۸ زمان سلطنت رضاشاه ساخت شد گفتید، اما در همان مکان الان خانه فرهنگ گیلان هست ، خانه سمیعی ها که قدمت آن بیش از صد سال است از آن خاطره ای بازگو نکردید؟

🔶▪️من در کوچه تحویلی محله ساغریسازان جنب حمام حاجی در یکی از خانه های آن محله متولد شدم و تا کلاس ششم ابتدایی در آنجا زندگی کردم.در ابتدای کوچه بلورچیان در مدرسه علمیه درس خواندم و در رودخانه زرجوب که زمان ما پاک و شفاف بود شنا می کردم و ماهی می گرفتم.یاد می آید که دیوار شرقی خانه سمیعی که بسیار هم بلند بود و باغ بزرگی داشت، انواع میوه های با درختانی تنومند وجود داشت که همیشه من و همسالان مرا تحریک می کرد که از دیوار بالا برویم و دزدانه میوه بچینیم.بخاطر دارم که داخل باغ، سگی داشت که از آنجا محافظت می کرد.ما از دیوار که بالا می رفتیم بطرف ما می آمد و ما فرار می کردیم.اگر از نوع معماری و قدمت آن چیزی نگفتم بخاطر درک ناچیزم درآن مقطع سنی بود

♦️-در کتاب اشاره ای کردید به آب تنی در رودخانه زرجوب که امروزه به معضل زیست محیطی رشت تبدیل شده وطی سال های اخیر به چالشی جدی برای گیلان رقم زده که امروز صدای آحاد مردم را نیز درآورده به نظر شما چکار باید کرد؟
🔶▪️در دوران ما رودخانه زرجوب رودی بود پراز ماهی با آب روان و تمیزی که من شنا را در همان رودخانه یادگرفتم و عاشق آب و شنا بودم و هنوز هم علاقمندم .به کمک پدرم خیلی زود به یک شناگر ماهری تبدیل شدم و در جوانی در تهران در مسابقات شنای باشگاهها مقام آوردم. بعداز مهاجرت طولانی به تهران متاسفانه خبرهای تاسف باری از زرجوب به گوش می رسید که اوضاع روز به روز وخیم تر و وخیم تر شد.به هر حال نجات زرجوب یک تلاش و همت همگانی می طلبد تا این رود بزرگ احیا گردد.الانم هر وقت به آنجا می روم غم بزرگی در وجودم شعله می کشد.امیدوارم عمرم کفاف دیدن آن را داشته باشد که یکبار دیگر در آن شنا کنم.

♦️-بعداز بازی در باشگاه تاج سال ۱۳۴۷ به تیم ملی جوانان دعوت شدید، هم بازی ناصر حجازی بودید و از او در کتاب به نیکی یاد کردید ، بخاطر مخالفت پدر ادامه ندادید آیا الان افسوس آن روزها نمی خورید و اگر زمان دست شما بود دوست داشتید برگردید به آن زمان؟!
🔶▪️من فوتبال را در همان کوچه تحویلی جنب دیوارسرقی خانه سمیعی ها که باغی بود که ما به آن صحرایی می گفتیم یاد گرفتم و بازی کردم .به تهران که کوچ کردیم توسط آقای مددنوعی که استعداد یابی شدم و به باشگاه راه‌آهن رفتم و بعداز آن هم باشگاه دیهیم . وپس از آشنای با زنده یاد حجازی به باشگاه تاج رفتم.البته در آن باشگاه فقط چند ماهی بودم . ناصر حجازی در مدرسه ما درس می خواند و بستکبال بازی می کرد و در یک اتفاق دروازه بان شد.

♦️-آنچه در تاریخ شفاهی کتاب آمده این است شما در اوایل انقلاب یک گروه تئاتری تشکیل داده بودید و نمایش آن جا که ماهی ها سنگ می شوند که یک نمایشنامه ضدامپریالیستی انتخاب کردید ، لطفا کمی در مورد آن توضیح دهید.؟
🔶▪️نمایش آنجا که ماهی ها سنگ می شوند نوشته استاد حکیم زاده را در سال ۱۳۵۶در کاخ جوانان جنوب تهران اجرا کردم که بشدت مورد استقبال قرارگرفت.ناگفته نماند که صدای پای انقلاب هم به آرامی شنیده می شد اجرای این نمایش نوعی روشنفکری هنری بود که با وجود مخالفت ها توانستم اجرا کنم .انقلاب که شد تلویزیون (شبکه اول) ضبط و پخش آن نمایش را انجام داد که بازتاب خوبی داشت.

♦️-اواخر سال ۱۳۶۱به رشت برگشتید ولی در صومعه سرا خانه خرید و هدیه را در رشت به مادر بزرگش سپردید در کتاب از پسرتان گفتید که چطور او را به رشته هنر روانه کردید و حادثه تلخی که برای دخترتان هدیه افتاد و چطور شد که شمشیر از دست ژنرال افتاد؟!اگه شما را ناراحت نمی کند توضیحی دهید؟

🔶▪️در سال ۱۳۶۵ از وام مهاجرت استفاده کردم و توانستم در صومعه‌سرا خانه ای بخرم هدیه تازه متولد شده بود و چون یک دختر یازده ماه دیگری داشتم نگهداری از آن مشکل بود چند ماهی هدیه را به مادر بزرگش سپردم و خیلی زود هم پیش خودمان برگرداندم.و در صومعه‌سرا درس خواند بزرگ شد.پسرم (هومن)با کش و قوس فراوان وارد دانشگاه هنرهای زیبا شدو در رشته بازیگری و کارگردانی مشغول تحصیل شد.هدیه هم به دنبال آن وارد دانشگاهی شد که من در آن استاد دانشگاه بودم.و شد دانشجوی خودم.البته دختر بزرگم نیز در رشته جغرافیا مقطع کارشناسی ارشد را به پایان رساند..هدیه هم فارغ التحصیل شد.و از آنجایی که از سن ۹سالگی کنار من بازی می کرد خیلی زود به یک بازیگر تمام کمال مبدل شد و در چند نمایش خوش درخشید.آخرین بازی هدیه در نمایش «انتیگونه»اثرماندگار سوفوکل بود که تحسین همگان را برانگیخت و باز تاب گسترده ای در تئاتر ایران پیدا کرد.من در نمایش شمشیرهای ژنرال با او بازی داشتم و هدیه خیلی خوب درخشید و اهالی هنر معتقد بودند که بهتر از من بازی کرد.و این اقرار منتقدین و هنرمندان باعث شد که هدیه من فکر کند که من از این حسی که تولید شده ناراحت هستم.وقتی شنید که گفتم من افتخار می کنم دخترم از من بهتر بازی کرد و باید هم بهتر بازی کند چون من را در کنارش دارد آرام گرفت. دو ماه بعداز اجرای این نمایش، سرطان هدیه این بانوی تئاتر را از من و واهالی نمایش گرفت که داغش همچنان بر دل و جان ما تازه و ابدی است و یادش همچنان در ذهن هنرمندان باقیست.

♦️- در سال ۱۳۶۵در سریال کوچک جنگلی بازی داشتید به کارگردانی بهروز افخمی که در کنگره میرزا هم آقای افخمی جایزه گرفت. نقدی درباره این سریال یا فیلمی که با مضمون شخصیت میرزا کوچک ساخته شد ندارید؟

🔶▪️به نظر من(میرزاکوچک)یک شخصیت انقلابی است که شهرت ملی وحتی فراملی دارد.مبارزه با امپریالیسم جهانی واستبداد داخلی بطور توامان کار وبرنامه دقیقی را می طلبدکه(میرزاکوچک)توانست از پس آن برآید وپیروزیهای فراوانی را کسب کند.به عنوان یک مبارز بین المللی نام وآوازه در کند.لیکن خیانت های دوستان و توطئه دشمنان داخلی وخارجی اجازه ندادند نهضت جنگل به اهداف نهایی و قایی خود دست پیدا کند.از این رو زنده نگهداشتن نام و یاد این مبارز بزرگ کار و برنامه درخور لازم دارد که هنوز انجام نشده است.
همه ساله به بهانه سالگردهای(میرزاکوچک)شاهد برنامه هایی هستیم که جز تاسف چیزی بهمراه ندارد.ساخت یک سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی وچند برنامه کوچک تصویری وصحنه ای تنها چیزهایی است که ارائه شد.امسال کنگره ای بهمین بهانه برپا گردید که آن هم نتوانست جبران مافات کند.پولی آمد ورفت وبا دست پاچگی برنامه ای ریخته شدکه نه تنهاموثرواقع نشد انتقادهای بسیاری را بدنبال داشت که همچنان در محافل فرهنگی و هنری وسیاسی گفته می‌شود.
هنرمندان کاربلد و توانمند به خط نشدند حاصل آنی شد که ارائه گردید.من به عنوان کارگردان نام آشنای تئاتر شخصا با مدیرکل ارشاد گیلان نشست حضوری؟داشتم و پیشنهاد(اپرا تئاتر)با نام(یونس)را دادم که تقریبا دریک اشل حرفه ای تمام اسباب و امکانات تولید مهیا بود که متاسفانه مورد توافق قرار نگرفت وجامعه تاتر نتوانست نسبت به این مرد مبارز ادای دین کند.کاش؟در کنار تجلیل از آقای بهروز افخمی که تنها یک مانور سیاسی بود تا یک اتفاق هنری از هنرمندان گیلانی که تعدادشان در مجموعه کوچک جنگلی بسیار زیاد بودندونقشهای کلیدی و مهمی نیز داشتندتجلیل بعمل می آمد.امیدوارم روزی شاهدبرنامه ای در خورومهم برای میرزا کوچک خان باشیم.انشاالله.

♦️- زمستان ۷۷نمایشنامه ای از استاد اکبر رادی با ۲۴بازیگر روی صحنه بردید و بسیار تحسین برانگیز شد و از محمود طیاری نمایشنامه نویس معروف گیلانی هم کار کردید و تا الان با چه تعداد بازیگر روی صحنه کار کردید؟و چطور شد که آثار بزرگان را انتخاب کردید؟
🔶▪️نمایش پلکان اثر ماندگار اکبر رادی را در زمستان ۱۳۷۷با ۲۴بازیگر روی صحنه تئاتر گیلان بردم و از استاد اکبر رادی تجلیل بعمل آوردیم.اجرای این نمایش بازتاب گسترده ای داشت که استاد رادی پس از تماشای آن اقرار کرد از هادی مرزبان که قبل از من نمایش پلکان را اجرا کرده بود و بهتر و زیباتر روی صحنه رفته است.همین اجرا باعث شد استاد رادی نمایشنامه «بوی باران لطیف است»که بعدها به نام سمفونی شهر باران چاپ و منتشرشد را به من پیشنهاد دهد تا این اثر ماندگار را کار کنم. این نمایش در جشنواره بین المللی تئاتر در کرمانشاه چنان تأثیری گذاشت که نام تئاتر گیلان بار دیگر سر زبانها افتاد.

استاد طیاری دوست من بود و همیشه هست. دوست داشتم تا با اجرای یک اثر از طیاری دوست داشتنم را به ایشان ثابت کنم .خدارا شکر فرصتی دست داد و نمایش «مستر موش» را کارگردانی کردم .در مستر موش استاد طیاری، دخترم هدیه هم بازی داشت.و این اثر و بازی هدیه باز تاب زیادی در مطبوعات استان و تهران داشت.استاد طیاری نویسنده توانمندی است که هنوز تمام آثار او روی صحنه نرفته است و امیدوارم نسل جوان با خواندن نمایشنامه های او علاقمند اجرا شوند. و طیاری هم به آرزویش که اجرای آثارش است، برسد.اما چرا طرف آثار نویسندگان بزرگ ایرانی و خارجی رفتم.
من یازده سال با زنده فرهاد پاد پاک سرشت کارکردم و توانستیم در کنار یکدیگر صحنه تئاتر گیلان و ایران را فتح کنیم و در جشنواره های مختلفی از جمله جشنواره فجر منطقه ای و کشوری خوش بدرخشیم. اما در مقطعی فاصله هنری گرفتیم وهرکدام سمت خودمان را انتخاب کردیم و من فرصتی پیدا کردم تا آثار فاخر و ماندگاری را در تئاتر گیلان و ایران اجرا کنم. از جمله مده‌آ نمایش‌نامه‌ای تراژیک اثر اوریپید ،”آنتیگونه” ،گفتگوی شبانه از فردریک دورنمات، که مهمترین آن اجرا ادیب شهریار با ۵۵بازیگر اثر ماندگار سوفوکل(نمایش‌نامه‌نویس یونانی)که اجرای در خور و ماندگار برجا گذاشتم

♦️_ سال۷۸ کتابی منتشر کردید با عنوان “شناسنامه تئاتر گیلان و بعداز ده سال کتاب تاریخ تئاتر رشت از سال ۱۳۳۲به بعد نوشتین که سال ۸۸ منتشرشد و منتقدانی داشت درباره آن توضیح دهید؟
🔶▪️با مهاجرت به گیلان و صومعه‌سرا ،تحقیق و پژوهش در چندوچون تئاترگیلان را بصورت جدی پیگیری کردم و از حال و هوای تئاترباخبرشدم.خیلی زود دریافتم که کتابهای درحوزه تاریخ تئاتر گیلان نوشته شده عمدتا در تئاترشهرستان رشت سیروسفر گروههای نمایشی در این شهرستان و شهرستانهای دیگر خلاصه شده است و هیچ اثر نبود تا از۱۶ تئاترشهرستان استان گیلان بصورت اختصاصی پرداخته شد و این آغاز پر کردن این خلائ بود.به دستور مدیرکل هنردوست و هنرپرور آقای مظفری دایره تحقیقاتم را گسترده کردم .نخست به شهرستانهای غرب گیلان (فومن،صومعه سرا،انزلی،تالش،آستارا)رفتم.و به طور اختصاصی به پیدایش نمایش در آن شهرستانها پرداختم که تاکنون کسی انجام نداده بود.این حرکت در افکار و اندیشه هنرمندان و پژوهشگران خوش نشست و کتاب تحت عنوان تاریخ تئاتر گیلان ویژه غرب گیلان منتشرشد. در این کتاب توانستم پیدایش تئاتر گیلان را به سالهای ۱۲۷۸ ثبت کنم.و اما در خصوص کتاب تاریخ تئاتر رشت استاد نوزاد باید به اطلاع برسانم ارادت من به استاد فریدون نوزاد تمام نشدنی بود و هست.شاید به جرات بتوان گفت تنها کتاب قابل تعمق در حوزه تئاتر گیلان کتاب استاد نوزاد است که تا تاریخ ۲۸مرداد۱۳۳۲ثبت تاریخ شده است.و با کسب اجازه از ایشان از ۲۸مرداذ۱۳۳۲را ادامه دادم و تلاش کردم در هر دهه تاریخی از تئاتر رشت یک هنرمند نامی را معرفی کنم.البته مدعی نیستم که تحقیقات تمام و کمال است.اساسا کار تحقیقاتی و پژوهشی انتها ندارند و می شود از زوایای مختلف به بررسی آنها پرداخت. ناگفته نماند در چندماه گذشته وبیناری از طرف دانشگاه حوزه تهران با همکاری مرکز هنرهای نمایشی گیلان برگزار شد که پنج کارگردان مطرح ایران در آن حضور داشتند که یکی من بودم مروری داشتم برتئاتر پس از انقلاب و به آسیب شناسی آن پرداخته شد که بسیار جالب بود

♦️_ با توجه به اینکه شما از پیشگامان تئاتر گیلان هستید نظرتان در مورد سالن های تئاتر موجود در شهر رشت و کلا در گیلان چیست ؟ و امروز اوضاع تئاتر گیلان چطور است؟و چند اثر ماندگار نمایشی در گیلان وجود دارد؟

🔶▪️واقعیت این است که هرگاه کلنگی زده می شود و قرار است مجتمع و یا سالنی ساخته شود.در آغاز مسئولان ابراز میدارند که به پاس توسعه و گسترش هنر آنرا ساخته اند ولی پس از ساخت و چند سال بعداز آن راه درآمد از سالن ها را پیدا می کنند و گناهش را هم می اندازند به گردن اداره بازرسی استان .امروز استان گیلان دارای مجتمع های بسیاری ست و در هر ۱۶شهرستان و بسیاری شهرهای ۵۴گانه گیلان یا مجتمع هنراست یا سالن استاندارد نمایشی و یا کتابخانه های خوبی است که خالی مانده و سیاستگزاران نتوانستند برای فعال کردن آنها طرح و برنامه ارایه دهند.در رشت جدای از چندپلاتوی نمایشی که بصورت خصوصی اداره می شود.تالار مرکزی شهر,تالارشهر،مجتمع خاتم انبیا در حال فعالیت هستند.لیکن در چندسال اخیر گروههای نمایشی از حمایت مالی دولتی و ادارای محروم شدند ولی با هزار مشکل و گرفتاری نمایش آماده می کنند.برای آنها باید هزینه اجاره سالن بدهند گاهی قیمتها بحدی است که که منصرف می شوند.


من فکر می کنم جناب استاندار و مسئولان و مدیران ارشد گیلان باید به سرعت فکری باحال این موضوع کنند.در غیر اینصورت آثار فاخر و ماندگار هرگز به روی صحنه نخواهد آمد.


با تعلیمات آموزشگاهها ،امروزه شاهد بازیگران خوب و قدرتمندی هستیم که تئاتر را اداره می کنند و می توانند در صورت حمایت جدی به خلق آثار ماندگار دست بزنند .چند سالی است که استان گیلان شاهدآثار نمایشی خوبی است که شوق و اشتیاق را در تماشا کن ایجاد کرده است.
اما چنداثر ماندگار در تئاتر گیلان وجود دارد باید بگویم هر گاه افراد توانمند و کار بلد به صحنه تئاتر آمدند،آثار فاخری تولید شده است.با توجه به اینکه گیلان از نیروهای تحصیل کرده و توانایی برخوردار است و همواره تئاتر گیلان را با شادابی حفظ کرده و خط وافر در فکر و اندیشه مردم هنردوست برجا گذاشته است.

♦️- دلیل اینکه هنرمندان جوان گیلانی مثل هومن سیدی و غیره به تهران جذب می شوند و موفق می شوند چیست ؟


🔶▪️مرغ همسایه غاز است..مادامی که حسادت جای رقابت را بگیرد،خودزنی آغاز می شود تا زمانیکه کاری نکردی کسی کاری ندارداما
انجام یک کار مفید و حرفه ای ،سییل اعتراضات و هجمه های مذبذبان کوچک قرار می گیری .متاسفانه فضای هنری گیلان آغشته به این نوع رفتارهای ناجوانمردانه است که صدالبته صدا و سیمای گیلان به آن دامن می زند.هومن سیدی از هنرمندان بزرگ سرزمین باران های نقره ای است .درصداوسیما که مسئولیتی داشتم هر هفته باکسی را در پخش باز کرده بودم که آثار هنرمندان جوان را در آن پخش می شد.و هومن سیدی بدین صورت سینما را تجربه کرد.و به عنوان ناظر کیفی کارهایش به او کمک می کردم .اکنون هومن سیدی جهانی است و این مایه فخر و مباهات گیلان است. متاسفانه اصرار در تحریم هنرمندان در گیلان باعث شده که بسیاری از آنها پایتخت را برای ادامه فعالیت هنری انتخاب کنند.به نظر من مسئولان استانی باید همتی کنند و تجدید نظری در شیوه حراست و حفاظت این سرمایه ها داشته باشند.کمی نگاه محبت آمیز که نشان دینداری است می تواند فضای دلنشینی فراهم کند.

♦️_عملکرد مدیران کل ارشاد گیلان از انقلاب تا به امروز را چگونه ارزیابی می کنید ؟


🔶▪️تقریبا باهمه مدیران قبل کار کرده ام از حاج حسن مظفری تا رضا ثقتی؛ هنرمندان هرگز کارشان را با مدیران کل تنظیم نمی کنند و از آنجاییکه تئاتر نقد اجتماعی می کند در واقع حرف سیاسی می زند ولی هنرمند سیاستمدار نیست؛ در سال ۱۳۶۸لایحه ای به مجلس ارایه شد تا تئاتر در دو زاویه (گسترش و تحول) بررسی شود این لایحه تصویب شد.
در بخش (گسترش)انجمنهای نمایشی،مجله نمایش،چاپ کتاب،برگزاری جشنواره ها ساماندهی شدو تئاتر با وجود مشکلاتی که همچنان هست نفسی تازه گرفت.
در بخش (تحول) از آنجاییکه مدیران کل مرکز هنرهای نمایشی با سلایق و علایق سیاسی انتخاب می شوند و عمر کوتاهی دارند نتوانستند چشم انداز دراز مدتی برای تحول تئاتر پیش بینی کنند.
متاسفانه چون نمایش شهرستانها بصورت غریبی با سیاستگزاری مرکز مرتبط است لذا مدیران کل هم اختیارات کافی نداشتند و هم برنامه مدونی نداشتند تا به این هنر بپردازند.
لذا هرگاه مدیرکلی دست نوازش بر سر تئاتر کشید هنرمندان جانانه کار و تولید کردند در غیر اینصورت عزلت پذیری تنها کاری است که یک هنرمند در شرایط سخت انتخاب می کند‌

♦️– در کتاب اسمی از اکبر شیرودی آوردید که بازیگر بود آیا این هنرمند با شهیدعلی اکبر شیرودی از خلبانان شجاع و دلاور در جنگ تحمیلی بود، نسبتی داشت؟
🔶▪️بله، علی اکبر شیرودی همون شهید شیرودی خودمان است که در ۸سال دفاع مقدس از جانش گذشت تا ایران ایران بماند.شهید شیرودی در تهران هم مدرسه ای من بود .جوانی رعنا،قدبلندو زیبا و موقر وبااخلاق بود.در مدرسه فهمیدم شیرودی مازندرانی است وعلاقمندبازیگری،در گروه نمایشی ما عضوشد و باهم چند نمایش بازی کردیم از جمله افعی طلایی از علی نصیریان ،غمهاخداحافظ از صادق صدوقی،بقدری باقدرت بازی کرد که اگر زنده بود یک بازیگر تمام کمال می شد.البته این بخش از زندگی شهید شیرودی را شامل عکس ها فقط در آرشیو شخصی خودم دارم.

♦️– در پایان دکتر رضا میر معنوی را در تنهایی خویش چطور می بینید و چکاری باید انجام می داد که نشد؟و چه کاری برای آینده دارد؟

🔶▪️دکتر میرمعنوی تمام عمرش را تنها دوید و تنها تلاش کرد تا جایگاه خوبی را در تئاتر پیدا کند همه ثروتم بیش از ۳۰۰۰جلد کتاب است که دارم و ۲۰۰۰جلدی که خواندم اما توان مالی نداشتم که در کتابخانه شخصی جای دهم.رضا میرمعنوی تمام عمر به دوچیز می اندیشد:

اول رویای تکامل و دوم رویای ابدیت.

در رویای تکامل به جایگاهی رسیدم که باید آثار بزرگی خلق کنم .به فکر یک اپرای نمایشی هستم.کاری بزرگ که نیازمند حمایت مالی است اگر دلبستگان هنر گیلان و ایران همت کنند این اتفاق خواهد افتاد.

اما در رویای ابدیت دلم می خواهد آثارم سالها و قرن‌ها پس از مرگم در خاطرات باقی بماند.اخیرا کتابی نوشتم تحت عنوان “کارگردانی به روش خودم” این کتاب ماحصل سالها تلاش و پژوهش است.و خلاصه اینکه هنرمند در یک جمله آرزو دارد زمانه خود را به عینیت تبدیل کند. این یعنی دانش اطلاعات وسیع، جامعه شناسی، تاریخ شناسی، روانشناسی و مردم شناسی و…امیدوارم خداوند توفیقی عنایت کند تا به همه آرزوهایم برسم.

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=31562

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: