بهار با حافظ

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی / از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی / به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

نوبهار است در ان کوش که خوشدل باشی / که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

 من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش/ که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی 

چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی/ وعظت ان گاه کند سود که قابل باشی

 در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است/ حیف باشد که ز کار همه ی غافل باشی 

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف/ گر شب و روز دراین قصه مشکل باشی 

گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست/ رفتن راحت بود ار واقف منزل باشی

 حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد/ صید ان شاهد مطبوع شمایل باشی


رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
مکن زغصه شکایت که در طریق طلب / به اسانی نرسید آنکه زحمتی نکشید
ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز / که گرد عارض بستان بنفشه دمید
بهار می گذرد دادگسترا دریاب / که رفت موسم حافظ هنوز می نچشید

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=23309

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: