یاد یار میرزاکوچک جنگلی روی صحنه تئاتر گیلان

باز باران خبر – سرویس فرهنگ و هنر: در سی و سومین جشنواره تئاتر استانی گیلان وقتی نمایشنامه ارزنده سیاریحون را روی صحنه سی و سومین جشنواره تاتر استانی دیدم بلافاصله به ذهنم رسید تا به تأسی از جبران خلیل جبران یادی از “آذر خونین” کنم، آذر ماهی که امسال در صدمین سالگرد پاسداشت از جنس میرزا کوچک خان جنگلی بودیم.
«اگر می‌خواهید میرزا را بشناسید،
پس در حل معماهای محبوبیت او مکوشید!
به گرداگرد خود بنگرید تا او را ببینید که با کودکان شما بازی می‌کند.
به آسمان بنگرید، او را خواهید دید که در میان ابرهای گیلان گام بر می دارد،
دست هایش را در آذرخش دراز می‌کند و با باران فرود می‌آید.
او را خواهید دید که در گل‌های دشت های گیلان می‌خندد، سپس بر می‌خیزد و دست هایش را در درخت ها تکان می‌دهد»
وقتی نمایش شروع می شود با دیدن هنرجویان جوان روی صحنه به خودم گفتم نکند سطح اجرا در حد تمرین های هنرجویی باقی بماند ولی کمی که گذشت متوجه ساخت و ریتم مناسب از تابلوهای کوتاه توسط کارگردان اثر شدم؛ چه خوب این ترتیب از اول نمایش با داستان گردشگرانی آغاز می شود که به قول جبران خلیل جبران آمده اند تا چیزی را کشف کنند در حالی که« آقاگل» که نویسنده او را یار میرزا کوچک خان جنگلی معرفی می‌کند در میان آسمان نباید جستجو می کردند بلکه نشانه های او از دل درخت و رودخانه و روستا نمایان می شود.
جای خواندم که خشایار میراعلمی گفته بود: سیاریحون درام سر راست و سالمی دارد در عین حال نمایشنامه نویس در کارگردانی کردن نمایشی که نوشته است هم خود را بشدت سهیم کرده است. رفت و برگشت های زمانی که موجب غیر خطی شدن روایت داستان شده است محصول فکری نویسنده است.
ما در طول نمایش بارها زمان را شکسته می بینیم و اطلاعات لازم را از گذشته ای دور و نزدیک به دست می آوریم و دوباره به نقطه قبلی بر میگردیم؛ این شیوه اجرایی شاید حاصل خواست نویسنده است اما اجرا صحیح آن طوری که تماشاگر دچار ابهام و سردرگمی نشود کار آسانی نبوده و باید گفت آقایان عباسی در مقام کارگردان از پس این انتقال به خوبی بر آمده است.
اگر بپذیریم که بازیگر ابزار مهمی در دست کارگردان برای اجرای اثر است باید گفت عباسی ها ابزار قدرتمندی برای اجرا در حد بازیگران همراهی کننده در دست نداشته است یا شاید انتخاب هایش انتخاب های مناسبی در حد بازیگران همراهی کننده برای این نمایشنامه نبوده اند.
بازیگران نقش های جوانشیر و آگل واقعا در خدمت نمایش قرار می گیرند و هر کدام سعی دارند نمایش را به سود خود پیش ببرند. بازیگر نقش مارجان که واقعا جمعیت را تحت تاثیر می گذارد و تمام تلاشی که برای انتقال حسش می کند با بیان دوگانه احساسی از دست نمی رود و اما صدای خوب بازیگر نقش مارجان که سعیده صدیقی نقش آن را بازی می کند که این نمایش به شدت به صلابت او نیاز دارد در صحنه هایی که بازی ندارد به شدت به چشم می آید و البته در صحنه شکستن دیوار چهارم نیاز نبود که نقش خود را ادامه دهد ولی گیلانه آنچنان در بیان دیالوگ ها صدای مناسبی ندارد و به خصوص در صحنه پایانی صدا و بیان مناسب صحنه از بین می رود و بسیاری از صحنه ها در میان تابلو اجرای منولوگ او و صدای او درون موسیقی پس و پیش می شود که کمک مناسبی به روند نمایش نیست.
بی شک نویسنده این اثر توانست نمایشی آماده رفتن بر صحنه کند که با حداقل تلاش عوامل زیبایی دیالوگ ها را به صحنه می آورد و این نقش را هیچگاه کم اهمیت ندانیم.
ضمن اینکه موسیقی مناسب با حال و هوای اثر هماهنگی دارد و هیچ کجای اثر فرصت قرار گرفتن را کنار بازیگران از دست نداده است از طرفی نور هم سه فضای مرتبط با صحنه برای مخاطب آماده می کند و اشاره ای به سمبل ریحان سیاه دارد که در مناطق مختلف گیلان بسیار راحت می روید و اشاره آقاگل به روزگاری بعد از مرگ خود دارد که می تواند روی قبرش سیا ریحون بروید.
اگر من نویسنده اثر بودم شاید به همین گواهی نام نمایش را نام همرزم میرزا کوچک یعنی آقاگل انتخاب میکردم که نامی سمبولیک با دیالوگ های نمادین این اثر است.
سیاریحون به نویسندگی حمید ابراهیمی و کارگردانی مشترک رسام و رضا عباسی روی صحنه رفت.
آقای عباسی از فومن را سالهاست می شناسم آثار او را دیده ام و با تلاش او در پرورش جوانان بازیگر در شهر فومن آشنایی دارم و باور دارم این اثر نقطه عطفی در پرونده کاری آنها خواهد بود.
در نمایش «سیا ریحون»، یلدار برهانی و سوگند سعیدی کیا به عنوان دستیار کارگردان، این گروه را همراهی می‌کنند.
بازیگران این نمایش عبارتند از: تینا داوودی، رسام عباسی، سعیده صدیقی، آرمین نیکپور، نیما نعمتی، احسان بصیر، پریناز عاشوری، آوا پورصفر، آیناز کوششی، ماهان محمدیان، الناز اسماعیلی و مبینا ابراهیم زاده
جابر بهارمست(آهنگساز) و محمدرضا مومنی(مدیر صحنه) از دیگر عوامل این نمایش هستند.
«سیاریحون» از ۶ الی ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۶ عصر در سالن شهید انصاری مجتمع فرهنگی و هنری خاتم‌الانبیا(ص) رشت اجرا شد و در اولین اجرای سی و سومین جشنواره تاتر استانی گیلان به نمایش درآمد.
در این روزگاری که بیماری کرونا نفس اجراهای نمایشی را گرفته است و سالن ها با حداقل تعداد مخاطب در حال اجرا هستند این نمایش توانست نگاهی بومی مناسبی با بازی‌های روان هنرجویان ایشان شکل گرفته بود را نشان دهد و بنده را تحت تاثیر گذاشت‌ و لذت بردم.

افشین عموزاده لیچایی
دکترای تخصصی تئاتر
عضو هیات علمی دانشگاه گیلان

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=22041

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: