باز باران خبر/رضا حقی
به علت کبیسه بودن سال ۱۴۰۳ روز جهانی کارگر امسال مصادف میشود با ۱۲ اردیبهشت در نتیجه بزرگداشت روز معلم و روز کارگر در یک روز انجام میشود.
شاید این اتفاق مظلومیت این دو قشر زحمتکش را بیشتر نمایان کند؛ دو قشری از جامعه که معمولاً بیشترین شعار مسئولین شامل حال آنها میشود. ولی در تخصیص بودجه و یا مشخص کردن حداقل حقوق و مزایا و همسان سازی حقوق و مزایا با سایر کارکنان دولت در حد حرف باقی میماند.
حقوق کارگران در چند سال اخیر همیشه از رقم تورم سالیانه پایینتر بوده ، کما اینکه بسیاری معتقدند رقم اعلام شده امسال ۶۰ درصد معیشت کارگران را پوشش میدهد. آیا این موضوع قابل درک است؟
قصه تکراری و پردرد همسان سازی حقوق معلمها که چند سال است به یک شوخی تکراری و اعصاب خردکن تبدیل شده است. ضمن اینکه به تیترهای تکراری رسانهها نیز عادت کردهایم.
تفاوت و یا مقایسه حقوق معلمان کشور مان با سایر کشورهای همسایه و یا کشورهای دیگر امری عادی برای همه تبدیل شده است.
دیدن معلمهایی ( چه خانم و چه آقا)که بعد از اتمام کلاس درس، سرویس بچههای همان مدرسه میشوند تا آنها را به خانههایشان برسانند دیگر عادی شده است!
کار دوم و گاهی کار سوم هم برای معلمهایی که باید فکری به حال معیشت خانواده خود بکنند دیگر امری عادی شده است.
همچنین اعلام آمار غیب زدن گوشت، لبنیات و مرغ از سر سفره کارگران دیگر عادی شده و کرایههای کمرشکن مسکن نیز در حال عادی شدن است. اینکه اکثر مردم در کشور تحت فشار اقتصادی هستند را همه قبول میکنند ولی یک چیز را خیلیها هضم نمیکنند و آن هم تبعیض است!
تبعیض و فاصله زیاد بین حقوق معلمان و دیگر کارکنان دولت، تبعیض و فاصله وحشتناک بین حقوق کارگران و مدیران همان کارگران به طوری که بین کف و سقف حقوق اعلام شده فاصله ۷ برابری وجود دارد، یعنی حداقل حقوق حدود ۷ میلیون تومان و حداکثر حقوق ۵۰ میلیون تومان است.
این حد فاصله حقوق، یعنی کسانی که تصمیم گیر هستند و شعار عدالت میدهند هنوز به مفهوم این کلمه فکر نکردهاند.
یعنی اینکه معلمهای ما در تعلیم و تربیت نسلی که پرورش دادهاند تا عهدهدار مسئولیت بشوند خوب عمل نکردهاند.
نسلی که امروز به عنوان نمایندگان مردم در مجلس و به عنوان مسئولین در قوه مجریه حضور دارند، ماحصل برخورد و تربیت نسل معلمانی هستند که با چوب و ترکه یا خطکش بر کف دست اینان زدند و این نسل آن ترکه را الان به معلمهای امروزی میزند، معلمانی که نسل امروز را امر میکردند برای تنبیه دو دستشان را بالای سر ببرند و روی یک پا بایستند ، الان شما را در زندگی روی یک پا نگه میدارند تا نتوانید تعادلتان را حفظ کنید.
گفتگو: گفتگو همان نکتهای است که معلمان ما در مدرسه با ما تمرین نکردند؛ آنها فقط گفتند و ما گوش دادیم.
حالا شاگردان آنها به عنوان وزیر و وکیل میگویند و شما میبایست گوش کنید!!
اگر گفتگو را به اینها یاد میدادید شاید آسانتر میتوانستید به راه حلی برسید.
هنوز هم دیر نشده و حداقل با نسل حاضر گفتگو را تمرین کنید و خود را متکلم وحده قرار ندهید.
گفتگو و پاسخ دادن با دلیل، تمرینی است که همه ما به خصوص نسل آینده به شدت به آن نیاز داریم. بسم الله