جوانی که به دنبال کسب پیشرفت است و می خواهد در این روزگار جایگاه مشخصی برای خویش داشته باشد، باید به یک سری اصول معتقد بوده و بکوشد که آنها را در هر حال رعایت کند.
– آموختن اصول زندگی
دوران جوانی زمانی است که شما باید اصول زندگی را فرا بگیرید تا در سال های بعد آنها را به کار ببندید. حال اگر موارد یاد شده را به طور صحیح بیاموزید و خوب تمرین کنید، زندگی پربار و موفقی نصیب شما خواهد شد. اما اگر از این اصول عدول نموده و زندگی را بر روی لذت های زودگذر قرار دهید، مثل این است که خانه خود را در صحرایی انباشته از شن های روان، بنا کرده باشید.
– علوم پایه
به عنوان مثال پدیده «مُدگرایی» ـ که امروز جامعه ما با آن دست و پنجه نرم می کند ـ یک امر گذرا است و مدهای جدید، یکی پس از دیگری، پدیدار شده و به سرعت نیز محو می شوند. ظاهرا همه چیز در حال تغییر و دگرگونی است، اما چیزی که هرگز عوض نمی شود، اصول ثابت زندگی است.
این نکته مهم در فراگیری دانش هم قابل توجه است. علوم پایه، اساس علم و دانش است و هرگز تغییر نمی کند. دانش های پایه، به علومی گفته می‌شود که ریشه علوم دیگر است مانند: ریاضیات، فیزیک و شیمی.
البته لازم است که علاقه به علوم پایه و لذت بردن از آنها، با استفاده از روش های جالب، زیبا و دلنشین، توسط معلمان مهربان، دلسوز و کاربلد، در ذهن اطفال، نهادینه شود و این کار باید از دوران مهد کودک، آغاز شده و تا پایان تحصیلات متوسطه، مرحله به مرحله، سیر صعودی به خود بگیرد نه این که کودک و نوجوان ایرانی از شنیدن نام ریاضیات بر خود بلرزد و کلاس درس ریاضی، فیزیک و شیمی، برایش همچون یک شکنجه گاه باشد.
– اهمیت اصول اساسی در زندگی
با توجه به نکات بیان شده، قبل از این که شما جوانان تصمیم بگیرید که به دنبال مُدهای زودگذر رفته و برای «لحظه ها» زندگی کنید، باید ابتدا به «اصول زندگی» توجه نمایید.
در عصری که اصول اساسی ـ اعتقادات محکم دینی، رعایت اخلاق حرفه ای در کلیه امور فردی و اجتماعی، مسایل علمی، اقتصادی و سیاسی ـ بیش از هر موقع در جامعه نادیده گرفته می شود، توجه به این اصول بیش از هر زمان دیگری ضرورت پیدا می‌کند. جامعه ای که از اصول خود فاصله می گیرد، تبدیل به کشوری آشفته، بی ثبات، نامطمئن و بدون استاندارد می‌گردد.
– بازیابی ارزش های واقعی
اگر نسلی، مفاهیم و رهنمودهای صحیحی برای پیروی نداشته باشد، با سردرگمی و بی ثباتی روبرو می‌گردد. بدون حفظ اصول، پایه‌های جامعه دستخوش تکانه های شدید می شوند و با هر زلزله اقتصادی یا سیاسی، بخش هایی از آن فرو می‌ریزد. چنانچه افراد، اصل و مفهوم واقعی زندگی کردن را نشناسند، مسیر حیاتشان، به سوی امور تصادفی و بی هدف می‌رود.
بنابراین باید ارزش های واقعی خویش را بازیابی کرده و مفاهیمی که راه درست و غلط زندگی را به ما می آموزند، بار دیگر بیابیم. بدین خاطر ضروری است که نسبت به ارزش های زندگی،آگاهی صحیح داشته و به صورت یک انسان واقعی زندگی کنیم.
– توجه بسیار زیاد به علوم پایه
همان گونه که بیان گردید، در بخش دانش و تکنولوژی، یکی از اصول مهم در پیشرفت ملت ها، توجه بسیار زیاد به «علوم پایه» است. متاسفانه در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته، به جای توجه به علوم پایه، به علوم کاربردی بیشتر توجه می شود.
این اشتباه بزرگ نیز از مسئولان و مدیران کشورها سرچشمه می گیرد و به سبب بها دادن به برخی رشته‌ها، یا پولساز بودن رشته های خاصی، توجه جوانان از علوم پایه به سوی علوم کاربردی، منحرف می‌گردد.
عدم آگاهی از اصول اولیه تردیدی نیست که تحصیل در علوم کاربردی، مورد نیاز است، اما خاستگاه کلیه دانش‌ها، علوم پایه است و بدون آنها، سایر علوم توسعه و رشد چندانی ندارند. به عنوان مثال، در کشور ما مصرف سرانه انواع نوشابه‌های گازدار و بدون گاز، بسیار بالا است. کارخانجات متنوعی نیز در این زمینه فعالیت دارند. اما نمی توانیم به طور مستقل و خودکفا، نوشابه‌ای در سطح بین المللی تولید و عرضه کنیم، چون اصول اولیه آن را نمی‌دانیم.
– تولید تقلیدی
کشورهای صاحب دانش اصلی نوشابه، فرمول‌های اساسی ساخت آن را به کسی نمی‌دهند و ما فقط به تولید مونتاژی آنها می‌پردازیم. این امر در باره کالاهای وارداتی دیگر مثل پارچه، ماشین آلات، دستگاه‌های الکترونیکی و وسایل نقلیه هم صادق است. در نتیجه چاره ای جز کپی سازی از تکنولوژی کشورهای پیشرفته نداریم و این امر، مانع بزرگی در مسیر پیشرفت واقعی می‌باشد.
– پیشرفت غیر ممکن
این، درست مانند آن است که شما در خانه‌ای سکونت کنید که پایه و زیرساخت مستحکمی ندارد. در چنین منزلی، شما همیشه در بیم و هراس خواهید بود که با یک زلزله چند ریشتری، در هم فرو ریزد. همانطور که خانه بدون پی ریزی محکم، دوام ندارد، به همان نسبت، بدون علوم پایه، نمی‌توان انتظار داشت که پیشرفت در صنعت و تکنولوژی حاصل گردد. اگر قرار است درختی به ثمر بنشیند، باید دارای ریشه ای تنومند باشد و هرچه ساختمان بلندتر باشد، شالوده آن نیز باید مستحکمتر باشد.
– وظیفه مدیران ارشد کشور
بنابراین وقت آن رسیده که کشور ما به طور کامل از مرحله تقلید و اقتباس تکنولوژی خارجی بیرون بیرون آمده و صنعت خود را رشد دهد. این مهم در صورتی تحقق خواهد یافت که مدیران ارشد کشور، بخش عمده ای از همت خود را در مسیر سرمایه گذاری در علوم پایه و فعال نمودن آن، صرف نمایند.
– شرط روی آوری جوانان به علوم پایه
آنان باید جذابیت های فراوان برای جوانانی که در این راه به تحصیل، تدریس، تحقیق و پژوهش می پردازند، ایجاد نموده و به حدی به رشته های پایه، بها و امکانات بدهند که نظر دانشجویان جوان به این سوی علوم، جلب گردد. زیرا تنها «خواست و علاقه» جوانان در این زمینه کافی نیست، بلکه مسئولان مملکتی هم باید در این باره، با شناخت درست و همت عالی وارد شده و به فکر آینده جامعه باشند.
سید عبدالباقی اسحاقی
