باز باران خبر/ این مقاله را در حالی می نگارم که همچون سایر همکارانم، بغضی در گلو داشته و سینه ای پر فشار از اشک چشم فرزندان شهید؛ مجلس اصلاحات یادتان هست چقدر ناجا را کوبید ؟!
کوی دانشگاه را قطعا به یاد دارید که پلیس چگونه قربانی ناگفته های سیاسی پشت پرده شد و سردار نظری که آنروز فرمانده انضباط و امنیت تهران و صحنه بود محاکمه علنی شد!دیده اید سلبریتی هایی که خواستار ناهنجاری فرهنگی هستند به کرات با تحریک عواطف و احساسات فالور هایشان پلیس را تضعیف میکنند و مخاطبین هم بدون در نظر گرفتن اهداف شوم آنان و کورکورانه لایک و کامنت میگذارند؟!
دیده اید دادگاه نظامی پلیس را در مقابل مجرمان پر خطر و حتی مجرمان و سابقه داران امنیتی به زانو در بیاورد؟! بدلیل خلا قانون متهم پرونده و حتی مجرمین با سابقه خطرناک حق دارد به هر بهانه و دلیل حتی ساختگی و بعضا فشار و تقابل برای گریز از اتهامات منتسبه علیه پلیس پرونده خود طرح شکایت کند، خواسته پذیرفته و مورد رسیدگی قرار میگیرد و بعضا باید پلیس پرونده در مقابل متهم خود خواهش و تمنا کند برای جلب رضایت!
دیده اید یک مامور که بخشی از همین جامعه است و به دلایل قابل تامل، خبطی میکند و یا به دلیل فقر و تنگدستی خطایی مرتکب میشود (که البته ریشه این آسیب قابل تامل و بررسی است) آن عمل را پتک میکنند بر سر همه جامعه باشرافت و جان بر کف پلیس میکوبند! دیده اید که از قدیم مرسوم بوده پلیس را جلو درب ادارات، استانداری ها، فرمانداریها و … می گمارند؛ بعضا برخی مامورین برای حفظ و بقا شغلی، خوشامدگویی و اندکی اضافه کار بیشتر(بدلیل تنگدستی) راهبند برای مدیران آن ادارات باز میکنند!
یادتان هست چندی قبل وقتی پلیس قصد دستگیری مجرم خانم را داشت و وی مقاومت میکرد، چگونه همه مردم تحت تاثیر رسانه های غربی فریاد وا اسفا راه انداخته و فیلم نقض حقوق شهروندی منتشر میکنند؟! حقوق شهروندی یک اصل است ولی برای شهروندان نه مخل آسایش شهروندان و مخلان آسایش عمومی! قطعا کمتر دیده اید که در خانواده ها بجای عجین کردن فرزندان کوچک با پلیس و تبیین نقش مثبت آنان در تحقق امنیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای امتیاز گیری از فرزندان ایشان را با کلمه پلیس به هراس می اندازند!دیده اید آقایان سیاسی و طیف های مختلف برای مزاح و شادمانی محافل خود با حالت تمسخر، پلیس جامعه اسلامی را آژان (به تاسی از دوران پهلوی) خطاب میکند و اقتدار پلیس را میشکند؟! همه موارد بالا را دیده ایم ولی قطعا در هیچ کجای دنیا بجز ایران ندیده اید که نماینده بخاطر عبور در خط ویژه سیلی به صورت سرباز بزند، مسئول قضایی در مازندران برای عدم انجام امور شخصی سرباز را تحقیر کند!
رئیس جمهور ادوار گذشته در رسانه افتخار کند پلیس را خلع سلاح و تحقیر و تضعیف نموده و… و هزاران دیده ها و شنیده های دیگر که در این سالها شاهد بوده ایم و محصول آن، تضعیف و نحیف شدن هر روزه پلیس و به دنبال آن نحیف شدن هر روزه امنیت هستیم! نتیجه تحقیرها، تمسخرها، رفتارهای هیجانی و تهاجمی، تخریب رسانه ای و… این می شود که امروز شاهد محتاط ترین پلیس جهان در ایران هستیم که حتی جرات استفاده از سلاح خود را در ماموریت ذاتی ندارد.امروز شاهد جری ترین اراذل و شجاع ترین مجرمین هستیم که با چهره های قبیح و اندام دلخراش قمه بدست رعب و وحشت در دل خیابانها ایجاد میکنند!
با مداقه در فیلم درگیری، دردناک است که شهید رنجبر در نهایت احتیاط در استفاده از سلاح ( گرفتاری و انقلت های قضایی) رگ گردن خود را جلو تیغ داده ولی در تمام درگیری دستی که اسلحه دارد را به عقب نگه میدارد! شاید در ذهنش این تصویر میگذشته که سلاح ناموس من است، من کشته شوم، ناموسم دست کسی نیافتد. شاید هم تقلا می کند اسلحه دست فرد پر خطر نیافتد که به مردم آسیب برساند و تصاویر مختلفی که در آنی از ذهن وی گذشته و مجال تصمیم درست را نداده است. محصول موارد ذکر شده عربده کشی در جلوی اذهان عمومی در قلب تهران است و قمه کشی و تیراندازی! محصول عدم برخود قوی و مناسب با مجرمین، اطاله دادرسی و لوث شدن فرآیند رسیدگی بدلیل دست و پاگیر بودن قوانین و چانه زنی وکلا؛ تصاویر و اخبار نگران کننده ای است که فراوانی آن در سالهای اخیر رو به فزونی است. متاسفانه موضع گیری برخی سیاسیون، اظهار نظرهای ناپخته برخی برای کاسبی انتخاباتی و در پی آن موضع گیری هیجانی برخی مردم نطفه چنین جنایاتی را منعقد کرد و تک تک کسانی که به هر اندازه در تضعیف و تخریب پلیس نقش داشتند در ایجاد چنین وضعیتی مسئول هستند و تبعات مخرب و دردناک آن هر لحظه در انتظار یکی از عزیزان آحاد مردم خواهد بود.
اما راهکار اساسی و ریشه ای:۱- بازنگری در قانون آیین دادرسی کیفری، قانون مجازات اسلامی، قانون جرائم نیروهای مسلح و قانون بکارگیری سلاح مبتنی بر …،اصل اقتدار در پیشگیری از جرم و برخورد اولیه با مجرمین، پیش بینی تشدید مجازات با جرایم، بخصوص جرایم خشن و امنیتی، مصونیت پلیس در برخورد با مجرمین امنیتی و جرایم خشن، تجدید نظر و اعطای اختیارات بکارگیری سلاح و رفع نکات تاریک و مبهم که منجر به چانه زنی، انقلت، اطاله دادرسی و تضعیف پلیس می شود.
۲-ابلاغ رئیس محترم قوه برای تغییر رویکرد و حمایت تمام قد دادیاران، بازپرسان و قضات در مواجهه ایشان با پرونده های درگیری بین مجرمین با پلیس که بواسطه اجرای وظایف قانونی و ماموریتی ایجاد میشود.
۳- فرهنگ سازی در رسانه ملی برای اعتلای جایگاه اجتماعی پلیس جامعه محور، برای بالا بردن سواد رسانه ای۴- تصویب قانون جامع مصونیت شغلی پلیس در مواجهه با متهمان و مجرمان و بازخورد های اجتماعی و رسانه ای مترتب از این موضوع ۵- نهادینه سازی و اشاعه فرهنگ حمایت از پلیس بعنوان یار مهربان، از خانه تا مدرسه ( کتب درسی ) و دانشگاه و مساجد و تریبون ها و…۶- اهتمام توام با دقت نظر متولیان امر و در نهایت نمایندگان برای تقنین قوانین و اصلاح آن.
و مخلص کلام عزیزان مخاطب اینکه دو مقوله در هر جامعه اساس است؛ امنیت و سلامت! اگر این دو به مخاطره افتد، بقیه امور مختل میشود.کارکنان ناجا فرزندان شما هستند به آنان خوش بین و در هر شرایط حامی آنان باشیم.در اظهار نظرها و قضاوت ها تامل و دقت کنیم. ما در صحنه ماموریت ها حضور نداریم که چه اتفاقاتی رخ داده، بنابراین پیش داوری نکنیم! هنگام مواجهه و برخورد با متهمین و مجرمین یاریگر پلیس باشیم چرا که مجرمین در زمره شهروندان قرار نمی گیرند که حقوق داشته باشند بلکه خودشان ناقض حقوق شهروندی بوده اند.هر یک از مردم، مسئول امنیت خانه و محله خویش هستند با اتخاذ جوانب پیشگیرانه و مراقبت از اموال و اقدامات تمهیدانه، انتظارت خود را از پلیس کاهش دهیم، درب هر منزل و سر هر کوچه نمیتوان پلیس مستقر کرد.
برای شادی روح شهدا، بخصوص شهدای ناجا و شهید رنجبر صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
سرهنگ دوم محمدرضا روشن
۴ نظر
بسیار عالی. این مقاله از نای دل نوشته شده احسنت.
پلیس باید اختیارات داشته باشه
درود – سپاس
کاش کمی قضات و بخصوص دادیاران و بازپرسان دادسرای نظامی خودشون را جای ماموران زحمت کش میگذاشتند.
همیشه فکر میکنند پلیس گماشته آنهاست.
همیشه از موضع قدرت باهاشون برخورد میکنند.
خداییش من پلیس بودم همه دستوراتشون را دور میزدم و اجرا نمیکردم. نبود و نیست و مشاهده نشد و….
ببینم میخوان اون موقع چکار کنند.
باید ممنون پلیس باشند که اینطور کف خیابون و در مقابل مردم سینه سپر میکنند براشون
دورود به این مقاله
همیشه برام سوال بوده، دادیار و بازپرس داخل اتاقش نشسته زیر کولر و جای بی درد سر فقط دستور میده، پلیس با تیر و تفنگ و مشقت دستورات او را اجرا میکند.!!!
حقوق دادیار دوبرابر مامور اجراست.
ریسک خدمت دادیار نصف پلیس
توقع و انتظار دادیار وصف ناپذیر
به سواد هم باشه خداییش خیلی پلیس ها بسیار با سواد ترند.
این چه عدالتی است؟!