در انتظار انتخاب مدیر کلی از بدنه فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان!

باز باران خبر/ با گذشت بیش از ۴۳ سال از عمر انقلاب و با انتخاب یازدهمین مدیرکل خارج از بدنه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان به اندازه کافی انگیزه کارکنان این اداره از بین رفته است؛ نسل اول کارکنان ارشاد گیلان بعد از سی سال خدمت یک مدیرکل از بدنه اداره خود را ندیده و به بازنشستگی رسیدند؛ اما نسل دوم هنوز منتظر انتخاب مدیر کلی از بدنه اداره کل هستند.
انگیزه رشد و ارتقای اداری در بین کارکنان به طور روزافزونی از بین رفته و به نظر می رسد صدور مجوز برای نشریه، پایگاه خبری، تئاتر و کنسرت موسیقی، تنها کار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال های اخیر شده است. ادارات دیگری مثل مسکن و شهرسازی، علوم پزشکی، دانشگاه گیلان ، آموزش و پرورش، اقتصاد و دارایی، بازرگانی، آب و برق مدیران کلی از داخل بدنه و حتی مدیرکلی خارج از بدنه داشته‌اند اما اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان تاکنون از این امر بهره ایی نبرده است.
در راستای انتخاب استاندار بومی و شهردار بومی در ادامه به انتصاب مدیران کل می‌رسیم؛ انتخاب و انتصاب مدیرانی از بدنه هر اداره‌ای علاوه بر ایجاد انگیزه برای کارکنان و داشتن چشم انداز آینده ای روشن می تواند عامل مهمی برای سرعت بخشیدن، چابک سازی و مبارزه با فسادپذیری باشد؛ چون وقتی شخصی از بدنه انتخاب می‌شود از نزدیک عوامل زد و بند و افراد مسدود کننده را شناخته و با سرعت دست به کار می شود؛ عاملی که در قوه قضاییه بعد از چندین سال اتفاق افتاد. انتخاب آیت‌الله رییسی از بدنه باعث تحولی بزرگ در قوه قضاییه شد و اوج این تحول را در انتخاب آیت الله محسنی اژه‌ای میتوان شاهد بود تا حدی که منتقدین قوه قضاییه اعلام می کنند کاری که محسنی‌اژه‌ای توانست طی چند ماه اخیر انجام دهد معادل ۱۰ سال مدیران قبلی بوده است…
…آقای وزیر، آقای استاندار، آقایان نمایندگان مجلس، آقایان ذی نفوذان سیاسی اگر می‌خواهید استان دچار تحول حداقلی شود، مدیران کلی از داخل بدنه مربوطه انتخاب کنید.
در این راستا اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در رأس ادارات قرار می‌گیرد، چون تا کنون هیچ یک از مدیران قبلی از بدنه این اداره کل انتخاب نشده‌اند!
وقتی مدیر کل از بدنه انتخاب شود کورسوی امیدی به کارکنان اداره تزریق و راه رشد و ترقی اداری و انگیزه کار کردن در بین آنان ایجاد می شود. اگر مدیری از بدنه اداره انتخاب شود با توجه به شناختی که از هنرمندان رشته‌های مختلف دارد می تواند از آنها دوباره دعوت به همکاری نماید تا خونی جدیدی در هنر استان جاری شود.
وقتی مدیری از بدنه اداره انتخاب شود، می‌داند چطور از رسانه ها، نشریات، مراکز فرهنگی و هنری و… درست بهره برداری کند. او میداند سالن سردارجنگل برای اجرای تآتر ساخته شده و سال‌ها در آن تئاتر اجرا شده و نباید تبدیل به هنرستان تجسمی شود!
او می داند چطور باید خانه مطبوعات، انجمن‌های شعر، داستان، موسیقی، تئاتر، تجسمی، فیلم، مفاخر و عکس را دوباره احیا کند. او می داند مهمانسرای چهارطبقه ارشاد جایی برای اسکان هنرمندان دعوتی از شهرها و کشورهای دیگر است که برای اجرای برنامه هایی مثل شب شعر، موسیقی، تئاتر و نمایشگاه های تجسمی به این شهر دعوت می شوند تا با دعوت از آنان و اسکان آنها تئاتر و موسیقی و نمایشگاه تجسمی در استان برگزار گردد و هنرمندان استان نیز در این راستا به شهرها و کشورهای دیگر سفر و بالطبع از امکانات آن شهرها استفاده می کنند تا تبادل برنامه‌های هنری در داخل و خارج کشور صورت بگیرد.
او میداند مهمانسرای اداره فرهنگ وارشاد، خانه سازمانی معاونان اداره کل نیست. او نسبت به اداره تعصب دارد و خودش را صاحب خانه می داند و مستاجر نمی‌بیند! بعد از مدتی مدیرکل بودن باید جواب نگاه‌های همکاران و هنرمندان را بدهد.
او چون از قبل نمایندگان مجلس و شورای شهر را می‌شناسد می‌تواند با تعامل آنها بودجه های عمرانی و فرهنگی بگیرد و برنامه‌های مشترکی برگزار نماید. سال ها در اداره مذکور تجربه دارد و پیچ وخم وزارتخانه را می داند. افراد ذی نفوذ در سطح وزارتخانه را می شناسد و می تواند پروژه های ملی را در سطح استان اجرا نماید، چون از بدنه انتخاب شده کارایی نیروهای داخل را می‌داند و آنها را با توجه به تخصص و تجربه شان انتخاب می‌کند.
او می داند چطور باید نقش نظارتی و حمایتی بر کار هنرمندان داشته باشد نه نقش دخالتی! او می داند چطور در کنار هنرمندان قرار بگیرد نه جلوی هنرمندان، هنرمندان را تهدید ندانسته بلکه آنها را فرصت می‌داند، چون با سابقه هنرمندان آشنایی دارد. می‌داند مقام و جایگاه آنان چیست و چطور با آنها برخورد کند.
او سال‌ها در اداره با هنرمندان حشر و نشر داشته و می داند باید در زنده بودن از آنان تجلیل شود نه اینکه بعد از مرگ شان دست به کار شوند!
او می داند متولی هنر باید حرمت هنرمندان را داشته و باید بعد از مرگشان برای آنان مراسمی اگر نمی گیرد حداقل در مراسمی که شهرداری برای هنرمندان برگزار می کند، شرکت کند. او می داند فقط حرف زدن برای هنرمند، حال آنان را بد می کند و کاری هم باید غیر از حرف زدن بلد باشد.
کسی که از بدنه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شود، می تواند کارکنان را ارشاد کرده و انگیزه کار کردن و تلاش جمعی را در آنها به وجود بیاورد، چون آنها او را آینده خود می بینند.
او می تواند هنرمندان را به عنوان دیده بانان و صاحبان تفکر در جامعه به همکاری فراخواند و زمینه را برای فعالیت آنا ن فراهم کند.
آیا استاندار و نمایندگان مجلس و ذی نفوذان سیاسی می‌توانند وزیر مستاجر، را متقاعد کنند که یک مدیر کل صاحبخانه، را مسئول اداره کند؟
وزیر ارشاد که خجالت می کشد با خانواده خود فیلم های تولید شده ایرانی را ببیند ! خجالت نمی کشد برای خانه هنرمندان باز هم مستاجری از خارج اداره بیاورد که تعصبی به این خانه ندارد و هر سال خانه اش را عوض می کند، ما خانواده هنر مندان خجالت می‌کشیم اقای وزیر!

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=21885

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: