هسته های زندگی در مجموعه داستان با رنگی بدون اسم !

بازباران خبر/ مجموعه داستان با رنگی بدون اسم نوشته سارامحمدی نوترکی از انتشارات نصیرا وارد بازار کتاب شده است. شامل یازده داستان کوتاه است. بافت داستان ها بر آمده از بستری که شخصیت ها میان وقایع و خاطرات خود درجستجوی لحظه های ناب زندگی هستند.

آدم های درون داستان های مجموعه بارنگی بدون اسم تشخص اجتماعی شان درزندگی همواره انگار میان رخدادهایی مورد هجمه وحمله قرار گرفته است وتنها کاری که ازدست آنها برمیاید سکوت ونیایش است.

به یاد آوردن خاطرات خوب زندگی ورها شدن میان لحظه های گذشته وسوهان کشیدن بر روح آسیب دیده خود وتجلی بخشیدن به قلب که باید مهربانی رادر خود مدام به رنگ عشق نزدیکتر کنند.

داستان ها از قدرت جادویی نویسنده خبر می دهند. کلمات درمتن هدفمندانه وموجز است. رویاهای آدم های داستان درخدمت زیبایی زندگی میان رنج هاست. وچنان تارپود داستان ،نقش شخصیت ها را جان تازه می دهد که انِگار زندگی هرفردی چیزی نیست جز داستانی در هیاهو ی دنیا .

داستان چی رو بایدخاک کنیم ؟ دومین عنوان داستان پرسش است. فضای داستان در ترکیب استعاره ای خواننده را تحت تاثیر قرارمی دهد ونمایی از زندگی ساده مردمی ست که دنبال خوشبختی هستند. اما حوادث زندگی چیزی متفاوت را پیش می آورد که تاثر واندوه باقی می ماند اما داستان رگ وریشه دارد وتصویر خاصی رانقش می زند. ؛بچه ها همدیگر راخاکستری نگاه می کنند ،کِل بلندی می کشند وتوی سینه می زنند. خانم مدیر چادرمعلم را کنار می زند. تنه اش به خاک چسبیده است. امدا گری که بالای لبش چندموی نازک تازه روییده است می گوید “نگاه کنین! اون به بالا کشیده نمی شه. ریشه هاش تو خاک مونده! کنده نمی شه. “خانم مدیر دلش مثل سیب می افتد “یعنی چی،مگه آدم ریشه می زنه ؟”می خواهد بیرونش بکشد. رنگش سبز شده است باتنه ای قطور وقهوه ای رنگ. بهرام سرش راروی شاخه های درخت می گذارد ،آرواره پایینی اش رادوسه بارتکان می دهد “این چه کاری بود آزاده! “

مجموعه داستان بارنگی بدون اسم،تصاویری از زندگی انسان ها ی رنجیده است. داستان آن سوی آیینه یکی ازداستان های بر آمده ازرنج وخیال وتفکر است. تهمینه درون داستان زندگی با آیینه زندگی خود رازیبا می بیند وبا سهراب جگرگوشه اش گپ می زند و رستم اما گاو کشی که دیگرنمی خواهدعادت زندگی اش به کشتن گاوها ادامه یابد .داستان با نگاهی به اسطوره ها سعی دربازنمایی روزگار معاصر دارد.

داستان دیگری ازمجموعه که فرم ومحتوا درهم تنیده شده است داستان شمعدانی پشت پنجره است که شخصیت پردازی وفضای درون داستان به هم گره خورده است. آپارتمان مهتاب وساکنین وبیژن ومنیژه نمایی از زندگی پراضطراب معاصر است. عشق ها به ته می رسد وبحران هویت یقه انسان ها را گرفته وبه انهدام وفروپاشی شخصیت ها می رسد که جنون وار باهم زندگی می کنند وگاهی به یک لحظه به سقوط می رسند. “منیژه باقرنیه هایی که هنوز رنگ هیجده سالگی را دارند چشم به آبشارها وپروانه های پارک آن طرف فلکه دوخته است. موهای کاهی اش روی میله های شیری رنگ تراس طرحی از رنگین کمان را بوجود آورده است. “صفحه ۷۶

با نگاهی به تمام داستان های مجموعه، رخدادهای زندگی جای پای محکمی درمتن دارد وخیال داستان دور اززندگی روزمره نیست. واقعه داستان های رئالیستی نشان می دهند  همه روایت های یازده داستان از زاویه دید دانای کل است. اما به نحو خاص نمایشی که کمتر نویسنده درون ذهن اشخاص داستان را فرمان می راند .چراکه زاویه دید دانای کل امروزه درداستان های کوتاه امری بسیار پرلغرش و گاهی به پرتگاه نوشتن نزدیک شدن است. داستان کوتاه مجال کوتاهی دربیان روایت دارد ونویسنده داستان کوتاه عمق تراژدی زندگی را به نرمی خاص تحریر می کند برخلاف رمان که دست نویسنده بازست ودرپخش حوادث وصحنه وفضا جای مانور بیشتری دارد، اما داستان کوتاه از اطناب باید دورباشد.لذت خواندن وهمراهی بامتن هدف هرنویسنده ایست که داستان می نویسد واگر خواننده درنیمه داستان به نتیجه  سطحی بودن داستان برسد کارنویسنده به مانند شعبده بازی می شود که در تردستی خود ناشیانه عمل نموده است و دست نویسنده برای خواننده روشده است.

نویسنده مجموعه داستان با رنگی بدون اسم تلاش نموده داستان هارا از ابتذال دور کند هرچند دربعضی داستان ها این تلاش کمتر توانسته ظاهر شود و متن درنوعی هرز رفتن گرفتارست.

داستان بعداز هجده سالگی ، دریا برنمی گردد، ، باور ، نباید توضیح دادومحاکمه ،چند داستان درون مجموعه هستند که کاش نویسنده بیشتر سعی می کرد فضای داستان ولحن گفت وگوها را ازسرگردانی متن دور می کرد. تا شکل داستانی قرن نوزده پدیدنیاید . شاید یکی ازاین علت ها ، انتخاب زاویه دید دانای کل در نوشتن داستان باشد چرا که چنین وضعیت سردستی درداستان پیش آمده است.

صفحه ۷۱ کتاب “چندروزی یاور مهمان گل ها بود.درکنار آفتابگردان ها آموخت که نباید ازسوختن بترسد. دلتنگ دیوار قدیمی شد. دلش می خواست شاخه های پلاسیده ی تنهایی را روی دیوار کاهگلی اش بریزد و آن راباتمام نفس بوبکشد. رحیم که مسرور ازدرخشش امید درچشمان مواج یاور بود دستی روی بازوی تازه التیام یافته اش کشید “تنهایی راباچهاردیواری بردوش کشیدن وهدیه دادن سکوت به دیگران ،نتیجه ای جزگمراهی ومغالطه ندارد.

“یاور تصمیم گرفت پایش راازتنهاییش بیرون بگذارد. ” ازداستان محاکمه . نحوه پرداخت داستان امروزه توجه مخاطب را به رخدادی نزدیک می کند که متن ومخاطب در رودرویی خاص با حوادث داستانی ذهن مخاطب درچالشی کار آمد به افق تازه ومدرن پیش کشیده شود ودگردیسی حالتی ازتعلیق رانشان دهد وانتظار مخاطب امروز نشانه هایی را می طلبد که بتواند رها ازچهارچوب ازپیش تعیین شده ، متن رادرخود حل کند نه اینکه متن برذهن او تحمیل شود وسلامتی وشکوه داستان امروز درپهنای گسترش نامحسوس متن است .ظاهر و درون داستان راه های مختلف برای کشف ماهیت داستان پیش بیاورد ونه این که همچنان ارزش های مدفون شده داستان های قرون گذشته را بازسازی کند. سهل انگاری خواهدبود چنین وضعیت سردستی در داستان ها ترویج یابد.

باید به حال مخاطب امروز نزدیک شد وبسامد زبان تازه ای راه اندازی نمود وازکسالت خواندن دوری کرد. واین هنر خانم سارا محمدی است که با شگرد وتکنیک زبان درمتن  داستان های یادشده توانسته است حرکتی جهت دار در افق زیست داستان ساماندهی نماید وباریزنقش های خلاق ،سبب سلامتی داستان ها شده اند ولحظه های خاص داستانی نمایان  است.اما داستان های معالجه، صدای دل، چهل تکه درون مجموعه ساده هستند. شخصیت های این داستان ها نگاه ملایم به اطراف دارند. توجه به توانایی درون خود دارند که دربرابر روزگار مقاوم باشند.

سه داستان نگاهی تازه به تنهایی انسان گرفتار ایرانی است. گزارشی ازلحظه های خاص است. داستان هایی که نگرش مهربانی میان روایت وجود دارد. موج خاصی ازعاطفه ورهایی ازجهان مادی. “فرشته می خندد. روسری گلدار به صورت گٍردَش قشنگ می آید. لب هایش مثل عناب ،قرمز و آتشین است وچشم هایش رنگٍ عسلی است که عمو نگهدار آورده بود. دوپنج سالی می شود که عکس عمو نگهدار زیر سایبان مغازه روبرو هنوز می خندد. باران چندپاییزوزمستان صورتش راشسته است. رنگ ورویش با روز اول خیلی فرق می کند. زری انگشتش زیر سوزن ،سیاه شده است. “صفحه ۷۰ داستان چهل تکه.

داستان های این مجموعه  نمونه ای از تلاش ادبیات داستانی و مردم شناسی است. تخیل و تجربه زیستی نویسنده، کتاب را به نقطه ای از خلاقیت می رساند .

حسین نوروزی پور -منتقد-نویسنده

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=24897

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: