یکی از خصوصیات بارز ما ایرانی ها این است که حافظه تاریخی نداریم و مدام تاریخ را تکرار می کنیم ؛ البته لازم نیست به گذشته های دور برگردیم و اگر نگاهی به تاریخ معاصر ایران، یعنی از انقلاب مشروطه به این سمت داشته باشیم این ادعا کاملاً مشهود است.
این صد و اندی سال چه فرصت هایی که برای توسعه پایدار از دست ندادیم!
متاسفانه با وضعیتی که این روز ها بازار بورس به خود گرفته باید اعتراف کنیم که حافظه بلند مدت و میان مدت به کنار، حال ما حافظه ای داریم در حد ماهی! یعنی همین اتفاقات اخیر سهامداران در بورس که طی چند سال گذشته برای سپرده گذاران در موسسات مالی و اعتباری افتاده بود و تقریباً یک دهه قبل یا کمی بیشتر این بلا را شرکت های هرمی بر سر مردم بینوا آوردند و همان بلا را که باز کمی عقب تر شرکت های مضاربه ای سر مردم بخت برگشته آورده بودند؛ از کدام یک از این ها درس گرفتیم؟ متاسفانه هیچکدام!
از تاراج سرمایه های مردم توسط شرکت های مضاربه ای و هرمی که بگذریم این موسسات مالی و اعتباری که همین دو سال پیش بود این بلا را سر مردم آوردند و هر روز هم جلوی یکی از این موسسه ها تجمع و مابقی ماجرا … این که دیگر حافظه تاریخی نمی خواهد و ربطی به کتاب نخواندن و تاریخ نخواندن ما ندارد؛ این مالباختگان در بورس یک لحظه فکر نکردند که ورود به این بازار تخصص می خواهد و با چند محاسبه ساده نمی توان برنده از این کارزار درآمد؟!
در علم اقتصاد شاخص بورس یک کشور در شرایطی بالا می رود که اقتصاد پویا و رشد بالایی دارد؛ وقتی در جامعه ای رکود اقتصادی وجود دارد و رشد منفی، چطور می شود که شاخص بورس اینقدر رشد دارد؟!
آیا این همه تبلیغات اغوا کننده شک بر انگیز نبود؟ فلان روستا از بچه مدرسه ای گرفته تا پیر زن صد ساله همه توی بورس اند؛ روزانه اینقدر سهام می خرند و اینقدر می فروشند و اینقدر هم سود می کنند!
از بیسواد گرفته تا دکتر می توانند وارد بازار بورس شوند! روزانه این تعداد کارمند عالی رتبه از شرکت ها و ادارات معتبر استعفاء داده و به بازار بورس پیوسته اند! و …
براستی این قصه ها و داستان ها آشنا نبود ؟! این روایت ها ما را یاد شرکت های هرمی سالهای نه چندان دور نمی انداخت؟
مدام می گوییم معلوم نیست دولت دارد چکار می کند؟ مجلس تکلیفش مشخص نیست ؟ فلان قوه این چنین است و …؛ اصلا ما ملت معلوم است داریم چکار می کنیم، آیا اصلا تکلیف ما با خودمان مشخص است؟ ما ملت چرا این چنین شده ایم و چه اتفاقی باید رخ دهد تا درس بگیریم و سر عقل بیاییم؟!
حسن غیوری
