سرویس خبری داستان روز

چراغها را روشن کن

  باز باران خبر/مجیدمصطفوی با انگشت شصت یک دایره به اندازه یک سکه روی شیشه پنجره می کشی . آن سوی پنجره در آپارتمان روبرو

فیل گنده

داستان کوتاه/بهاالدین شیخ الاسلام سربازی ام که تمام شد بیکار بودم . کاری نداشتم . دم دم های غروب می رفتم جویبار کنار قبرستان کهنه

داستان کوتاه سیب سرخ

بهاالدین شیخ الاسلام وقتی تنها شدی، فرقی نمی کند در کجای این جهان پهناور لنگر انداخته ای ، نه اینکه زندگی را دوست نداری، تنهایی

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین

پیشنهادی