جوانی فرصت کوتاهی است که از سوی پروردگار در اختیار انسان قرار داده می شود. جوانان موفق کسانی هستند که با استفاده از این زمان اندک، ممکن ها را به واقعیت ها تبدیل می کنند. مهمترین نیاز اساسی که برای تبدیل«ممکن» به «واقعیت» لازم است، فداکاری و ازخودگذشتگی می باشد.
ـ فلسفه زندگی
ظاهر و باطن شما ـ به عنوان یک جوان ـ باید با هم هماهنگ و سازگار باشد. هدف هایتان باید به بلندای قامت و صبر و بردباری، به وسعت تمام وجودتان باشد. برای این که درون و بیرونتان یکسان باشکوه و متعالی شود، لازم است برای خود «فلسفه زندگی» داشته باشید.
ـ یافتن مسیر حقیقی زندگی
اغلب مردم وقتی کلمه «فلسفه» به گوششان می خورد، فکر می کنند چیزی خارج از دسترس، بسیار مشکل و پیچیده است. این مهم نیست که شما چه کاره هستید، فقط کافی است خود را در مسیر اصلی زندگی قرار دهید، و به خاطر منافع جامعه در آن غوطه ور شوید.
به عنوان مثال، شما باید یک احساس واقعی و روشن از «ارزش ها» داشته باشید. حتما باید مشخص کنید که ارزش های زندگی تان، چه چیزهایی هستند؛ پول، خانواده، شهرت، تحصیلات عالی، مقام و موقعیت اجتماعی، درستکاری، گذشت و ایثار و…؟
به عنوان نمونه، استاندارد مشخصی را برای به دست آوردن و استفاده از پول، در نظر بگیرید و به اعتقادات دینی و کشورتان عشق بورزید. اگر از این دستورات پیروی کنید، یقینا زندگی باسعادتی در پیش خواهید داشت.
ـ تفکر آشفته راحت طلبان
نکته ای که باعث نگرانی می باشد این است که امروزه یک روند فکری آشفته در افراد بوجود آمده که فقط طالب سودها و درآمدهایی هستند که آسان، زود، سریع و بدون زحمت بدست آیند.
شاید به خاطر همین است که مردم به دستاوردهای اندک، قانع و خشنود شده و همواره به دنبال آسایش کوتاه مدت و زودگذر هستند. آنان به جای این که شجاعت و شهامت مبارزه با مشکلات را در خود پرورش دهند تا در دراز مدت و در سطوح بالاتر کسب موفقیت نمایند و مسیری را برگزینند که در بردارنده فلسفه زندگی باشد، به کارهایی قانع می شوند که فقط منافع کوتاه مدت را تامین می کند.
ـ شیوه زندگی زیرکانه
فرد باهوش و زیرک، هرگز به دنبال منافع کوتاه مدت نمی رود، بلکه اول تصمیم می گیرد که واقعا در طول زندگیش چه می خواهد بکند؟. سپس بر حسب این تشخیص و تصمیم، شغل آینده خود را انتخاب می نماید.
ـ خطر خودپسندی در جوانان
نکته بسیار مهم دیگری که می تواند باعث شکست جوانان و نابودی آینده آنان شود، خوپسندی است که به شکلی روز افزون در افراد مشاهده می شود. تکبر ناشی از کسب بالاترین مدارک تحصیلی، دامی است که بر سر راه هر جوان جویای نام و نشان، گسترده شده و او را از ادامه مسیر و حرکت به سوی پیشرفت بیشتر و بهتر، بازمی دارد.
ـ تحصیلکرده های خودپسند
متاسفانه این حالت در تحصیلکرده های جوان، رو به رشد می رود و باعث بی اعتنایی و سردی جامعه با آنان می شود که نتیجه این شیوه ناپسند، تنهایی و افسردگی آنان را بدنیال خواهد داشت. این جریان خطرناک، نشانگرآن است که «اخلاق» در مراکز تحصیلی به شدت ضعیف شده و دانشگاه ها و سایر مراکز آموزشی، فقط به تولید صاحبان مدارک گوناگون می پردازند نه انسان های شریف و شایسته.
ـ نتایج منفی خود پسندی
اگر همه خودخواه باشند، معضلات فراوانی پدید خواهد آمد. زیرا اعضای یک گروه خودپسند، نمی توانند به راحتی با هم، زندگی کنند. بدین خاطر جامعه، همیشه درگیر دردسر و گرفتاری خواهد بود. مبارزه و جنگ از روی حرص و طمع، به مفهوم خاتمه زندگی آرام، صلح و صفا خواهد بود.
این نوع احساس در فرد، منجر به سردرگمی اجتماعی و در روابط ملت ها، سبب جنگ و خونریزی خواهد شد. ظهور خودخواهی و به دنبال آن پدید آمدن روحیه زورگویی و تجاوز به حقوق دیگران، در ملت های ژاپن و آلمان، دو جنگ جهانی را پدید آورد و اکنون که این احساس ناپسند به آمریکائیان نیز دست داده است. در نتیجه باید در آینده، شاهد جنگ های بیهوده دیگری نیز باشیم.
ـ علت موفقیت ملت های توسعه یافته
ملت هایی که ما آن ها را «کشورهای توسعه یافته» می نامیم، برای رسیدن به موفقیت، دیوانه وار کار کردند و رفاه امروز آن ها، نتیجه مستقیم همان تلاش ها است. آن ها برای به انجام رساندن هدف های اساسی، انواع سختی ها را تحمل کرده و تلاش بی وقفه شان برای احساس وطن دوستی، رشد و سعادت کشورهایشان بود.
اگر مردم این کشورها به خاطر آسایش و خودخواهی های فردی، کار می کردند، قطعا با این دید، به تدریج سست و تنبل شده و هرگز چنین پیشرفت هایی به دست نمی آمد. اما آن ها فلسفه زندگی و زیستن را آموخته و با کار و تلاش فراوان و خستگی ناپذیر، بر محدودیت ها و نارسایی های مختلف، چیره گشتند.
