دوشنبه / ۱۹ آذر / ۱۴۰۳
×
تخلف‌های ساکن، عامل ایجاد اختلال در ترافیک!
رييس پليس راهنمايي و رانندگی گيلان عنوان کرد:

تخلف‌های ساکن، عامل ایجاد اختلال در ترافیک!

باز باران خبر/ در ابتدا و قبل از پرداختن به اصل موضوع به تعریف واژه مدیریت می پردازم؛ “مدیریت”دانش و هنری است که انسان و منابع انسانی را در جهت رسیدن به یک هدف خاص از طریق برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت یاری می کند.ارکان موجود در این تعریف انسان، هدف، برنامه ریزی، سازماندهی، […]

مدیریت در اسلام ناب محمدی
  • کد نوشته: 21385
  • چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰
  • 138 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • برچسب ها

    باز باران خبر/ در ابتدا و قبل از پرداختن به اصل موضوع به تعریف واژه مدیریت می پردازم؛ “مدیریت”دانش و هنری است که انسان و منابع انسانی را در جهت رسیدن به یک هدف خاص از طریق برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت یاری می کند.
    ارکان موجود در این تعریف انسان، هدف، برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت است.
    یک مدیر اسلامی باید این پارامتر ها را در سازمان خود به نحوی تبیین کند که نه تنها با اسلام و مبانی اسلامی منافات نداشته باشد بلکه با آن سازگاری نیز داشته باشد. یک مدیر اسلامی با استفاده از دستوران اسلام، این عناصر را کاملا تعریف و جهت دهی می کند.
    در اینجا قصد داریم واژه مدیر اسلامی را واکاوی کنیم ؛ مدیر در اسلام کسی است که در درجه اول خود او با خدا ارتباط خوبی داشته و خدا باوری در زندگی وی پررنگ است. چنین مدیری شیوه و روش برخورد با انسان ها و قشر های مختلف را می داند و از یک جامعه شناسی اسلامی صحیح برخوردار است.
    او می داند که با یک مستضعف چگونه بر خورد کند و با یک انسان مغرور و یا متملق و یا … چگونه رفتار نماید.
    پیامبر اسلام(ص) و امیر المؤمنین (ع) کسانی را برای مدیریت انتخاب می کردند که با تقواتر باشند.
    یک مدیر مسلمان کسی است که تمام آن چه به امانت دست او داده اند را از طرف خدا و امانت خدا می داند و در همین مسیر نیز تلاش می نماید؛ با این دیدگاه دیگر اساس کار یک مدیر روشن می شود. چرا که او همه کارمندان را بندگان خدا می داند که آفرینندگار آنان را برای مدت کوتاهی و به جهت امتحان زیر دست او قرار داده است. بر این اساس وی همه را به دید عدالت می نگرد، یعنی قرار دادن هر فرد در جایگاه ارزشی خود؛ از یک طرف همه را اکرام می کند، زیرا همه بندگان خدا هستند و از طرفی باید عدالت را برقرار کند، یعنی افرادی که با همت بیشتری کار می کنند باید مورد تشویق قرار گیرند.
    این افراد کسانی هستند که خدا نیز آنان را بیشتر از افراد کم کار دوست دارد و در واقع تشویق یک مدیر اسلامی باید به خاطر این باشد که اینان و کار این افراد، مورد رضایت خداوند است و ما به این خاطر آنان را تشویق می کنیم.
    پس باید در هر کاری خدا، محور کار باشد نه آدم ها، پُست ها و…
    همچنین طبق آیات و روایات یک مدیر اسلامی کارکنان خود را بر اساس تقوی انتخاب می کند؛ هر کسی که به خدا نزدیک تر باشد و اساس زندگی او بر پایه و ریشه اسلام بسته شده باشد، شایسته انتخاب است. چنین فردی هیچ گاه به انسان خیانت نمی کند؛ البته تخصص مربوطه از پیش نیاز های اصلی برای خدمت می باشد تا بتوان با تقوا و تعهد خدمت مناسب را انجامید.
    ضمن اینکه اگر کارکنان یک مدیر اسلامی، کار خود را به خوبی انجام ندادند، ابتدا باید به آنان در مورد کم کاریشان تذکر داد و سپس به آنان یادآور شد که در چه جامعه ای مسئولیت دارند!
    به هر حال باید تفاوت کم کاری و کار خوب روشن گردد و صدای عدالت نیز در یک ساختار اسلامی بلند شود و این میسر نمی شود مگر با مدیریت اسلامی صادق و دلسوزی که وضعیت جامعه کنونی را به خوبی درک و لمس کند.

    صابر (سجاد) صلاح کار- تحلیلگر مسائل سیاسی و ژئوپلیتیک

    نوشته های مشابه
    ضرر ندارد گاهی خجالت بکشید!
    یادداشت/مجیدمصطفوی

    ضرر ندارد گاهی خجالت بکشید!

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *