باز باران خبر/ قانون متناسب سازی حقوق بازنشستگان از جمله وعدههای حاکمیت برای جبران نابرابریهای اقتصادی میان بازنشستگان و شاغلین بود که در نگاه اول امید به بهبود شرایط زندگی این قشر را افزایش داد. اما با گذشت زمان آشکار شد که این قانون بیش از آنکه گرهای از مشکلات بازنشستگان باز کند به ابزاری برای وعدههای تبلیغاتی و ایجاد توقعات بینتیجه تبدیل شده است. بر این اساس اولین نقد جدی به این قانون، عدم شفافیت و اجرای ناقص آن است.
حاکمیت بهجای تعریف سازوکارهای اجرایی دقیق و منابع مالی پایدار برای تحقق متناسبسازی به ارائه ارقام و آمارهایی بسنده کرد که غالباً با واقعیتهای اقتصادی و بودجه کشور همخوانی نداشت. در نتیجه بسیاری از بازنشستگان همچنان با حقوقی ناچیز دست و پنجه نرم میکنند که حتی کفاف هزینههای اولیه و ضروری زندگی را هم نمیدهد.
اما دومین نکته ایجاد شکاف بین گروههای مختلف بازنشستگان است؛ بدین صورت که متناسبسازی نه تنها نتوانست عدالت را برقرار کند، بلکه در برخی موارد باعث افزایش نابرابری میان بازنشستگان شد.
بسیاری از بازنشستگان احساس میکنند که این طرح بیشتر یک نمایش سیاسی بوده تا راهحلی واقعی برای بهبود معیشت آنان! بهطور کلی قانون متناسبسازی حقوق بازنشستگان نه تنها انتظارات را برآورده نکرده بلکه به افزایش بدبینی و بیاعتمادی نسبت به وعدههای حاکمان انجامیده است.
برای اصلاح این وضعیت نیاز به برنامهریزی دقیق، منابع مالی پایدار، و شفافیت در اجرا داریم تا بازنشستگان بتوانند بدون نگرانی از مشکلات مالی، دوران بازنشستگی خود را با آرامش سپری کنند.
فرهاد خراسانی
دیدگاهتان را بنویسید