چهارشنبه / ۲۱ آذر / ۱۴۰۳
×

بازباران خبر – مژگان شفاعتی: هدف تعیین شده افراد موفق آنقدر بزرگ است که از بزرگی و فراوانی مشکلات هراسی ندارند. این افراد، شبانه روز تلاش می کنند و با سختکوشی و پشتکارغیر قابل توصیفی کوه مشکلات را کاه می بینند؛ مسیر پیشرفت برای افراد موفق مسیری پر پیچ و خم است ولی برای ما […]

مسیر پیشرفت و ترقی مسیر هموار و آرامی نیست

بازباران خبر – مژگان شفاعتی: هدف تعیین شده افراد موفق آنقدر بزرگ است که از بزرگی و فراوانی مشکلات هراسی ندارند. این افراد، شبانه روز تلاش می کنند و با سختکوشی و پشتکارغیر قابل توصیفی کوه مشکلات را کاه می بینند؛ مسیر پیشرفت برای افراد موفق مسیری پر پیچ و خم است ولی برای ما که فقط نظاره گر هستیم، اینگونه نیست. آنها برای رفع مشکلات پافشاری کرده و دست از تلاش برنمی دارند. البته این کار همیشه آسان نیست به ویژه زمانیکه با اتفاقات و موانع غیرقابل پیش بینی مواجه می شوند. اما این افراد به جای دست روی دست گذاشتن و غصه خوردن، مدیریت زمان را به دست گرفته و با تمرکز بیشتر مسیر رسیدن به هدف را نزدیکتر می کند.
در راستای حمایت از افراد موفق و دیده شدن تلاش های شبانه روزی این افراد، همکار مابا یکی از کارآفرینان گفتگویی انجام داده که در ادامه می خوانید.

لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید که به چه شغلی اشتغال دارید؟

■ خدیجه موسی نژاد هستم، ساکن جیرسر چوکام که در زمینه تولید جوراب و دوخت لباس فعالیت دارم.
 فعالیت خود را از چه زمانی شروع کردید؟
■ از سال ۱۳۸۹ در یک کارگاه جوراب بافی مشغول به کار شدم و پس از گذشت دو سال به تمام مراحل جوراب بافی تسلط داشتم با سرمایه یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان ۳ دستگاه جوراب بافی را از همان کارفرما خریدم که البته مانند دستگاه های الان پیشرفته نبود و در همان محل مشغول کار شدم.
خوشبختانه بعد از مدتی که سفارشهایم بیشتر شد ترجیح دادم که محل کارم را تغییر داده و انباری منزل پدری را به کارگاه تبدیل کردم.
مواد اولیه جوراب بافی چیست و از کجا تهیه می کنید؟
■ مواد اولیه جوراب بافی نخ است که خوشبختانه به راحتی سفارش داده و از تهران برایم ارسال می کنند.
اگر امکان دارد مراحل  بافت جوراب را به اختصار توضیح دهید؟
■ پس ازتهیه نخ برنامه بافت را به دستگاه داده و اتوماتیک جوراب های دخترانه، پسرانه، ساق کوتاه، ساق بلند بافته می شود. پس از بافت، جوراب باید برگردان شده، قسمت پنجه جوراب دوخته و سپس اتوکشی و در نهایت بسته بندی و روانه بازار شود.

بر
در صورت امکان مراحل گسترش فعالیت خود را بیان کنید.
■ به لطف خداوند از همان سال کارم را گسترش داده و ۳ دستگاه را  طی چند سال به ۸ دستگاه افزایش دادم و از آنجایی که دستگاه ها طی سال ها مستهلک شده و کارآیی لازم را نداشتند، تصمیم به فروش گرفته  و در سال ۱۳۹۹ از سوی شورا و دهیاری روستای چوکام به  صندوق کارآفرینی امید جهت دریافت وام معرفی شدم که یکی از شرایط دریافت وام ۱۰۰ میلیونی صندوق مذکور داشتن مجوز بود که من نداشتم ولی نا امید نشده و با پیگیری های لازم و تلاش بسیار توانستم مجوز فعالیت خانگی را دریافت کنم که با گرفتن مجوز توانستم با وام دریافتی یک دستگاه جوراب بافی کامپیوتری خریداری کنم.
با ایجاد اشتغال در این راستا ،همکارانم پیشنهاد دادند، چند دستگاه سری دوزی گرفته تا علاوه بر تولید جوراب، دوخت لباس هم داشته باشیم. با توجه به درآمد آن زمان در ابتدا توانستم ۳ عدد دستگاه سری دوزی خریداری کنم که خوشبختانه با تلاش های خستگی ناپذیر طی این سال ها اکنون ۸ دستگاه داشته و تعدادی از دوستان و هم محلی هایم در این کارگاه  مشغول کار هستند.
لطفا بفرمایید برای چند نفر ایجاد اشتغال کرده اید؟
■ به لطف خداوند توانستم برای ۷ نفر ایجاد اشتغال کنم که این تعداد هم در بخش تولید و هم در بخش توزیع و پخش فعالیت دارند.


آیا از فعالیت در این عرصه رضایت دارید؟
■ بله؛ به لطف خدا هم توانستم جوراب تولیدی کارگاهم را با نام آوا به بازار عرضه کنم و هم با کارگاه بزرگی قرارداد بستم که کالای خواب آنها را در این کارگاه می دوزیم. همچنین طاقه پارچه خریداری کرده و بلوز و شلوار ابر و بادی، شومیز، شلوار مازاراتی شلوار کُردی، لباس های نخی و… را  دوخته و در بازار رشت، خمام، کوچصفهان، تهران و قشم و همچنین به صورت خانگی هم می فروشم.
ضمن اینکه فروش جوراب در نیمه دوم سال و با سرد شدن هوا بیشتر می شود. در بخش دوخت لباس در کارگاه یکی از دوستان لباس ها را برش داده و دوخت می شوند و سپس در این کارگاه مراحل دیگر انجام و به فروش می رسد.
از مشکلات خود در مسیر ایجاد اشتغال بگویید؟
■ مشکلات بسیار بوده و هست.یکی از مشکلات عدم حمایت مسئولین است. به عنوان مثال چند سال پیش نماینده ای از صندوق قرض الحسنه توسعه اشتغال برکت به کارگاه آمده تا شرایط دریافت وام ۴ درصدی مرا تایید کند.

از ایجاد اشتغال من استقبال کرده و قول مساعد دریافت وام را هم دادند ولی وقتی برای پیگیری مراجعه کردم، گفتند چون شما یکبار وام گرفته اید بار دوم این وام به شما تعلق نمی گیرد، در حالیکه وام را به کسانی می دهند که نه تنها ایجاد اشتغال نکرده، بلکه در جایی و کاری به جز تولید و ایجاد اشتغال استفاده می کنند و متاسفانه هیچ نظارتی هم وجود ندارد!
این تبعیض ها برای تولید کنندگان واقعی ناراحت کننده می باشد، چرا که آنها با علاقه و خالصانه پا به عرصه تولید گذاشته و با به دوش کشیدن مشکلات مختلف برای ایجاد اشتغال حتی برای تعداد اندک تلاش می کنند.
برای دریافت وام می گویند باید کارگرها را بیمه کنم. من به عنوان تولید کننده که ۱۵ سال در کارگاه های مختلف کار کرده ام هنوز بیمه نیستم و از طرفی آنهایی که در این کارگاه مشغول هستند نیروی کار دائمی نیستند. روی این اصل با هزینه های سرسام آور تولید و عدم فروش و بازاریابی با کدام درآمد آنها را بیمه کنم؟ تامین هزینه زندگی خودم، مادرم و پسرم آن هم در این شرایط اقتصادی بسیار دشوار است.


 توصیه شما برای آنهایی که پشتوانه مالی ندارند و می خواهند کسب و کاری را شروع کنند، چیست؟
■ من کارم را زمانی شروع کردم که به تازگی از همسرم جدا شده بودم و راه به جایی نداشتم. با راهنمایی دوستان برای حمایت کردن به کمیته امداد مراجعه کردم  ولی چیزی که با آن مواجه شدم حمایت نبود بلکه کاغذ بازی های اداری و امروز برو فردا بیا و سرگردانی های بی پایان بود.
از همان روز به خودم قول دادم که سخت و شرافتمدانه کار کنم و اکنون نتیجه  کار و تلاش شبانه روزی ام این است که دکترم به من می گوید: استخوان های بدن تو پیرتر از سن تو بوده و از شدت کار زیاد. وی ولی علیرغم درد های بی امان استخوان و  دیسک کمر و… من به خودم میبالم که محتاج کسی نشدم . برای موفقیت باید تلاش کرد و  نباید منتظر دست هایی ماند که هرگز به سمتت برای کمک و حمایت دراز نمی شوند.
آیا در این مسیر هیچ وقت ناامیدی را تجربه کرده اید؟
■ بله، فراوان! هدفم از گفتن مشکلات این نیست که دیگران را ناامید کنم؛ بلکه می خواهم بگویم مسیر پیشرفت و ترقی ابدا مسیر هموار و آرامی نیست و مسیری نیست که بتوانید از کسی توقع همراهی و حمایت داشته باشید؛ حداقل در مورد من اینطور نبوده است. روزهایی بوده که از شدت خستگی ناشی از کار زیاد دوست نداشتم سر کار بروم. زمانی که بدهکاریهام زیاد شده بود و حامی مالی نداشتم، آن وقت هایی که پسر کوچکم تنها در خانه می ماند و من هم مثل هر مادری از این وضعیت پسرم نگران بودم از شدت نا امیدی گریه نه، زار میزدم؛ ولی بعد از اینکه آرام شدم، دستم را روی زانوهایم گذاشته و از خدا خواستم که یاریم کند.
…و حرف آخر
■ به برکت دعاهای مادرم توانستم  موفق شوم. ( در زمان گزارش مادر خانم موسی نژاد هم حضور داشت و با شنیدن  این جمله  اشک از چشمهایش سرازیر شد) می خواهم از او تشکر کنم ( با گریه و بغض) که همیشه کنارم بود و در سختی ها و ناملایمات زندگی تنهایم نگذاشت.
خدا را شکر توانستم به عنوان کارآفرین نمونه در همایش های بسیاری شرکت کرده  و علاوه بر دریافت لوح تقدیر،  خوشحالم که زحمات و تلاش های شبانه روزی ام به ثمر نشست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *