بازباران خبر – سرویس فرهنگ و هنر: شبی دیگر از شبهای فرهنگی خانه فرهنگ گیلان به مناسبت سالمرگ امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) روز پنجشنبه ۲۶ مرداد ماه با حضور پرشور و کمنظیر فرهنگدوستان، شاعران, شعردوستان و پیشکسوتان عرصه فرهنگ و هنر برگزار شد. در این عصر دلانگیز زیر سایه مطبوع برگهای درختان خانه فرهنگ و زیر سایه شعر و سخن و آواز، جمعیتی کثیر گرد هم آمده بودند تا یاد شاعر شهیر گیلانی، ملی و مردمیِ محبوبی را گرامی دارند که تابستان گذشته در خاک زادبوماش، رشت به یادگار گذاشته شد.
ابتدای مراسم «مزدک پنجهای» شاعر، روزنامهنگار به نمایندگی از هیات مدیره خانه فرهنگ گیلان ضمن خوشامدگویی به مدعوین، اجرای مراسم را با قطعه شعری از «سایه» به درخواست و انتخاب «یلدا ابتهاج» آغاز کرد.
میبینم آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
آن جشن بزرگ روز آزادی را
کیوان خندان به سایه میگوید: «دیدی؟
به تو میگفتم!»
«آری! تو همیشه راست میگفتی…»
سپس با معرفی کوتاهی از سایه و معرفی آثار ایشان ضمن تقدیر از مدیران فرهنگی رشت و گیلان و خانواده ابتهاج به دلیل خاکسپاری این سرمایه ملی در شهر رشت از طرف خانه فرهنگ گیلان پیشنهادی را ارایه دادند.
خانه فرهنگ خواستار ایجاد بنایی شکیل و برازنده بر مزار این شاعر محبوب شد و نیز با اشاره به علاقه سایه به حافظ و قرابت جالب خیابان همجوار مزار ایشان یعنی «بلوار حافظ» پیشنهاد تغییر نام خیابان آرامگاه وی، از خیابان«ملت» را به «سایه» ارائه داد.
همچنین ساخت سردیس «گلچین گیلانی» و نصب آن در پیادهراه فرهنگی از پیشنهادات ایشان بود.
در ادامه برنامه پیام تصویری اختصاصی «یلدا ابتهاج» از کلن آلمان برای حاضرین پخش شد.
وی انتظار خود را از حفظ و نگهداری آرامگاه «سایه» بیان کرد و اذعان داشت که همگی باید بدون انتظار داشتن از دیگری برای حفظ این یادگارهای با ارزش فرهنگی کوشا باشیم. یلدا ابتهاج با اشاره به پیشینه شعری پدرش به چندخصوصیت زیستی، سایه و پرتو محبوبیت آن در نزد خاص و عام پرداخت.
وی با موظف دانستن وارثان این بزرگان در بررسی تاثیرگذاری آثار آنان بر جامعه یکی از عوامل تاثیرپذیری عموم مخاطبان سایه را در حفظ رابطه او با مردم و نزدیک بودن وی با مردم دانست.
یلدا ابتهاج افزود: همانطور که سایه به جوانان اهمیت و در پذیرفتن آنان شفقت به خرج میداد؛ از نهادهای فرهنگی خواست تا فرصت دیده شدن جوانان و از بین بردن تفاوت نسلی را مورد توجه قرار داده و متذکر شد که هر دو نسل به یکدیگر احتیاج دارند، چرا که بهقول سایه: «دست تو با دست من دستان شود…» او این ویژگی ابتهاج را دلیل محبوبیت وی در نزد نسلهای مختلف بیان کرد.
در ادامه برنامه «کامیار عابدی» نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی پیرامون جایگاه شعر و شاعری «امیرهوشنگ ابتهاج» برای حضار سخنرانی کرد.
وی برای ورود به شرح کوتاهی از تاریخ ادبیات بومی گیلان نقب زد و روند پیشرفت و برجسته شدن شعر گیلان را همراه با آثار و چهرههای شاخص و فعال در این حوزه را مورد بررسی قرار داد. در این میان به نقش «عبدالعلی طاعتی» که به شناساندن و انتشار اولین اثر «سایه» اهتمام ورزید، اشاره کرد و از امیرهوشنگ ابتهاج و گلچین گیلانی به عنوان مهمترین شاعران دوره پهلوی اول نام برد.
کامیار عابدی در ادامه سخنان خود چهار دوره شعری سایه را مدنظر قرار داده و دوره اول را که اولین دوره شعری سایه یعنی بین سالهای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ قرار دارد با مجموعه «سراب» به اشعار نوگرای اعتدالی مکتب سخن نزدیک دانست.
وی خاطرنشان کرد: شعر سایه به شعر نیما نزدیک است – اما بیشتر به لحاظ محتوا که با بیان صریح سیاسی و اجتماعی همراه بوده – و از نظر فرم و زبان با اشعار «توللی» و دوست نزدیکاش «نادر نادرپور» و «مشیری» قرابت بیشتری دارد و نیز دلبستگیاش به غزل موجب برقراری ارتباط سه گروه شعری از مخاطبان ابتهاج با آثار وی میشود.
دوره دوم از نظر کامیار عابدی دوره مربوط به دهه چهل است که دوره سکوت و یا تامل ابتهاج گفته میشود.
وی در این دوره از شعر نو کمی دور و به غزل نزدیک شده و مفاهیم و روابط غزلی کهن در زبان فارسی را برای تحقق آرمانهای اجتماعی بکار میگیرد.
دوره سوم که بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰ قرار دارد او غزل را به سمت بیان سیاسی و اجتماعیاش برده و با بیان حالات روحی و تجربیات شخصی خود همراه میکند؛ گرچه در این سالها بر شمار غزلهای سایه افزوده میشود اما از نظر عابدی این غزلیات تفاوت ماهوی با غزلهای دوره اولیه وی دارند. او مشخصا به شعر تاسیان و یا ارغوان سایه که پتانسیل موسیقیایی بالایی دارند اشاره کرده و به ارتباط موسیقی و شعر در این دوره شعری سایه غور کرده و آن را دلیل محکمی برای گسترش مخاطبین شعر سایه در نظر میگیرد. عابدی علاوه بر این نکات، نکته دیگری را که زمینهساز وسعت مخاطبان سایه، میداند؛ تمرکز فکری سایه بر حافظ چه به لحاظ درونی و چه پژوهشهای بیرونی است.
وی این دوره شعری را دوره دوگانه سپید/غزل مینامد و معتقد است مخاطبان شعر، بین این دو قالب شعری قرار دارند و اشعار ابتهاج میتواند مخاطبان قالب شعری غزل را نیز پوشش دهد.دوره بعدی که کامیار عابدی از آن یاد میکند از سال ۱۳۸۰ تا حال حاضر را در برمیگیرد.
وی نکته دیگری را که در برجسته شدن این شاعر و نیرومندتر شدن شهرتاش موثر میداند، نوستالژیک بودن اشعارش و نیز نوستالژیک بودن چهره سیاسیاش میداند. وی جزء معدود بازماندگان دوره اوج شعر بود و تاریخ زنده شعر فارسی محسوب میشد.
عابدی در پایان سخنانش بعد از این چهار صورتبندیای که از مخاطبان ابتهاج به دست میدهد به جنبههای فردی سایه نیز اشاراتی میکند. او دلایل دیگر شهرتش را گزیده گویی، تسلط بر فن شعر و زبان فارسی و انتخاب سبک معیار و شاعر مخاطبان بودن میداند و در آخر به نقدهایی از طرف نوگرایان ادبی بر آثار سایه اشاره میکند. در این قسمت از برنامه سخنان استاد شفیعی کدکنی بر سر مزار سایه برای حضار و برای اولینبار به نمایش درآمد.
در ادامه پیام «سیفالله صمدیان» عکاس، تصویربردار و مستندساز، توسط حامد اریب قرائت شد. «سال بی سایه» که عنوان پیام و عنوان فیلم نیز بود با یاد امیرهوشنگ ابتهاج و محمدرضا لطفی «همنوای بیبدیلاش» ساخته و به «مهر غریب» و دخترانه «یلدا ابتهاج» هدیه شده است.
حضار حین تماشای تصویر سایه و شنیدن نوایاش با زمزمههایشان او را در تاریکی شب همراهی میکردند: «ایران ای سرای امیدبر بامت سپیده دمید…»
سپس، مزدک پنجهای از «علی جهاندار» یکی دیگر از مفاخر آواز و موسیقی سنتی دعوت کرد تا به احترام ساحت سایه در جایگاه حضور یابد.
علی جهاندار با همراهی قدوم بزرگان حاضر در جلسه و تشویق حاضرین به جایگاه که در این ساعت با نور ماه، پرتو نورافکنها و چراغهای ایوان و حیاط روشن شده بود، حضور پیدا کرد.
وی بعد از ابراز ارادت به «امیرهوشنگ ابتهاج» با جستن و یافتن وجه اشتراک بین کلام «حافظ» و «سعدی» و «سایه» سخنان خود را آغاز کرد. به اعتقاد وی «سایه» مانند «سعدی» به سوژهها نزدیک میشود و مانند حافظ برای قلوب عاشق حرفهای بسیار دارد. او انتخاب درست و راه دقیقی – که نتیجه شمه خود سایه است – را دلیل موفقیت و تفاوت او با سایر شاعران همعصرش دانست.
وی در نهایت با کلامی گرم به یادآوری خاطراتی از «سایه» و «استاد محمدرضا شجریان» فضا را برای خواندن آوازی از اشعار سایه و شجریان آماده و حاضرین مشتاق را به وجد و شور فراوان آورد.
گفتنی است در بخش پایانی فیلمی برای نخستینبار به نمایش درآمد که از حضور سرزده استاد ابتهاج که با همت «زندهیاد اباذر غلامی» در «محفل شاعران پنجشنبهها همیشه» خانه فرهنگ گیلان، حضور یافته بود را در زمستان ۱۳۸۶ به تصویر میکشید.
شایان ذکر است در پایان مراسم نیز از دکتر محمد باقری و مهندس جلال رنجبر پویا برای یاوری و همت والایشان در برپایی این برنامه، تقدیر و تشکر شد. همچنین از حضار هم برای پذیرایی دعوت به عمل آمده و کتاب «کارنامه» که حاصل عملکرد بیش از دو دهه خانه فرهنگ گیلان است، مورد عرضه قرار گرفت.
خنکای نسیمِ «عطرگردانِ» شعر و آوازی بود که مهمانان و دوستداران شعر و سایه را تا درب چوبی و آبیِ خانه بدرقه کرد با این امیدکه: «شب پایدار نیست…»
گزارش: الهام اسدالهی
عکس : افشین میرزایی