در بحث قبلی به طور مفهومی بیان شد که برخورداری از یک مشاور کاردان و موفق و نیز بحث و صحبت کردن منظم با او، زیرساخت های لازم را برای کامیابی مدیران فراهم ساخته و از خستگی ذهنی و فرسودگی جسمی آنان تا حد زیادی می کاهد.
مدیری که از صبح تا شب از این جلسه به آن جلسه می رود یا برای انجام مأموریت های گوناگون سوار بر ماشین در جاده ها می تازد، چه زمانی می تواند استراحت کافی داشته و ساعاتی را به مطالعه کتب و مقالات جدید مدیریتی یا خواندن دقیق گزارش های کارکنان سازمان متبوعش اختصاص دهد و از همه مهمتر، کی وقت دارد که به فکر کردن بپردازد؟
درست مانند پزشکان متخصص و فوق تخصصی که پس از فارغ التحصیل شدن به علت کثرت اشتغال شبانه روزی در بیمارستان و مطب های شخصی، ویزیت بیماران بیشتر و تلاش خستگی ناپذیر در جهت کسب درآمدهای افزون تر از این سال تا سال بعد یا سال های آینده، یک کتاب یا حتی مقاله هم نمی خواند و لحظه به لحظه از دانش روز عقب می مانند!
■ به دنبال افراد موفق
جهت تحقق این هدف، مدیران ـ به ویژه مدیران ارشد و میانی کشوری و استانی ـ باید دنبال افرادی باشند که به خاطر دانش و تجربیات موفقی که دارند ـ بدون این که خودشان از خویشتن تعریف کرده و رزومه سازی نمایند ـ از توانایی دادن مشاوره و راهنمایی مفید و بدون نقص برخوردار باشند، نه آن که مدیر صرفا به دنبال افراد بدسابقه، شکست خورده و ضعیف برود تا خودش را قوی جلوه دهد که این روش یک اشتباه نابود کننده خواهد بود که الان در میان مدیران ما ـ حتی تحصیلکرده و خارج دیده ـ به وفور مشاهده می شود.
از سوی دیگر در روایات اسلامی ویژگی هایی برای شخص مشاور بیان شده که در کشور ما غالبا به این شاخص ها توجه نمی شود؛ زیرا معمولا عنوان «مشاور» به بعضی آدم های بیکار، منتظر بازنشستگی یا حذف شده در یک سازمان و شرکت خصولتی یا خصوصی گفته می شود که مدیر آنجا، جهت ساکت کردن شان یک پست مشاوره به آن ها می دهد و هیچوقت هم با آنان تعامل نمی نماید و اصلا چشم دیدن شان را هم ندارند تا چه برسد به تبادل فکر و نظر و مشاوره با فرد یا افراد مذکور!
■ منشاء مشکلات کشور
مشکلات مدیریتی کشور نیز از همین نقطه ضعف عمیق و بسیار جدی مدیران ارشد آغاز می شود و طی۴۵ سال گذشته هرگاه مسئولین ضربات سختی خورده اند از همین جا بوده است. ولی افسوس که تا کنون کمتر مدیری دیده شده که از این گسل های مدیریتی عبرت گرفته و اشتباهات پیشینیان خویش را مجددا تکرار نکند!
■ جایگاه مشاور در روایات اسلامی
با نگاهی دقیق و تحلیلی به سخنان گهربار حضرات ائمه معصومین (ع) می توان دریافت که شخص مشاور باید دارای امتیازات زیر باشد:
1 ـ عاقل، بصیر و آگاه که تفکراتش از آموزه های اسلامی نشأت گرفته باشد.
2 ـ خداترس [= باتقوا].
3 ـ خیراندیش.
4 ـ به انحرافات فکری، فساد اخلاقی و فساد مالی مبتلا نباشد.
5 ـ در میان اقشار مختلف جامعه به خوشنامی و پاکدستی شناخته شده باشد.
6 ـ در مورد مسئله ای که با وی مشورت می شود، صاحب نظر باشد تا بتواند به طور صحیح راهنمایی نماید.
7 ـ طالبِ مشورت را به سوی افکار و کارهای خوب و شایسته هدایت کرده و او را از اندیشه های باطل و درپیش گرفتن شیوه های نادرست ـ از نظر شرعی و قانونی ـ باز بدارد.
8 ـ باعث رشد و پیشرفت فکری شخص مشورت کننده باشد.
9 ـ ترسو و در عین حال بی باک و جسور نباشد.
10 ـ بخیل و تنگ نظر نباشد.
11 ـ حسود نباشد.
12 ـ اهل تملق و چاپلوسی برای «مشورت گیرنده» نباشد بلکه نظر و دیدگاهش را با شجاعت بیان کند.
13 ـ اهل عبادت و بندگی و تسلیم در برابر اوامر پروردگار متعال باشد.
بر این منوال اکنون باید دید کسانی که در سطح کشور عنوان «مشاور» به آنان اطلاق می شود، چند درصدشان آدم های مؤمن، کاردان و بدردبخوری هستند یا اصلا چند درصد احکام مشاوره ای که برایشان صادر شده واقعی است یا سرِکاری یا بایکوت اجباری؟
■ کوتاهی در انتخاب
نتیجه کوتاهی مدیران ارشد و میانی در زمان انتخاب مشاوران شایسته، کاربلد و متعهد پدید آمدن ناترازی های بسیار جدی در تمام زمینه های مدیریت کشور است که طی سال های گذشته تا به امروز با آن روبرو بوده، هستیم و در آینده نیز خواهیم بود.
■ تأثیر زیربنایی
این موضوع ثابت می کند که تأثیر مشاوران در موفقیت مدیران، زیربنایی و حیاتی است. به شکلی که اگر مدیر به مشورت کردن با دیگران عادت نکرده و اعتقادی به مشاوره نداشته یا خودش را عقلِ کُل بداند یا احساس کند که هم اندیشی با اطرافیان موفق، سبب کسرِ شأنش می شود، با این دیدگاه منفی، می تواند زیان های جبران ناپذیری به کشور بزند که الان در بسیاری جاها با آن مواجه هستیم که یک نمونه اش همین ناترازی برق و گاز شهری، فراز و فرود مداوم ارزهای خارجی، تورم و گرانی افسارگسیخته انواع کالاها مورد نیاز مردم در کشور است.
در طرف مقابل اگر مدیر صرفا به دنبال جمع کردن افراد متملّق و بله قربان گو یا بهره گیری از افراد خانواده خود و دوستانش و گذاشتن نام مشاور بر آنان باشد، زیانش کمتر از مورد قبلی نخواهد بود بلکه در بیشتر موارد، آسیب آن خیلی جدی تر است.
راستی تا چه زمانی باید این شیوه معیوب و زیان آور ادامه یابد و برخی مدیران فعلی از اشتباهات مدیران و دولت های گذشته عبرت نگیرند و همچنان راه نادرست آن ها را ادامه دهند؟!
دیدگاهتان را بنویسید