کلمه انصاف از واژه هایی است که در زبان فارسی و گفتگوی های شفاهی و روزمره ما ایرانیان کاربرد زیادی داشته و در روایات اسلامى نیز از آن ستایش فراوانی شده و به معنای یکسان نگریستن به منافع خویش و دیگران است.
■ شاخص های حکمرانی: یکی از مواردی که انصاف در آن نقش اساسی و زیربنایی دارد، امر حکمرانی در جامعه است. حکمرانی یعنی اتخاذ تصمیم های درست، عاقلانه به موقع و همراه با دوراندیشی برای اداره صحیح یک کشور.
حکمرانی شاخص هایی دارد که عبارتند از عدالت و کاهش تبعیض و فاصله اجتماعی میان اقشار مختلف، رواج قانونگرایی و احترام به هنجارها، افزایش سطح سواد عمومی شهروندان، رشد مشارکت اجتماعی گروههای گوناگون، گسترش آزادی های مشروع و منطبق بر دستورات دینی، حضور اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی، بهره گیری از معنویت و شریعت در متن زندگی فردی و اجتماعی، تقویت انسجام و همبستگی ملی، رشد خلاقیت های افراد، گسترش تولید و اشتغال با حفظ محیط زیست، پرهیز از مصرف گرایی، رونق کسب و کار حلال، بهبود کیفیت زندگی، نهادینه کردن آرامش عمومی و ایجاد فرصت رشد و پیشرفت برای همگان.
■ مهمترین شخصیت: مهمترین شخصیتی که در دین اسلام روی مبحث «انصاف» تأکید زیادی دارد، امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب(ع) می باشد که به عنوان نمونه در خطبه ۲۱ کتاب نهج البلاغه به این موضوع پرداخته است.
■ زیباترین خصلت اخلاقی: از دیدگاه آن بزرگوار انصاف از زیباترین خصلتهاى اخلاقى است که به معناى عدالتورزى، اجراى قِسط، اقرار به حقوق مردم و اداى آن ها در هنگام مدیریت واجرا است.
انصاف یعنی مدیر ارشد یک تشکیلات فراگیر کشوری مانند وزارت خانه ها، سازمان ها، نهادها و شرکت های سهامی خیلی بزرگ و… هر خیرى را که براى خود، سازمان تحت ریاست و یا حزب و گروه مطبوعش مىخواهد، براى دیگران هم بخواهد و هر زیان و ضررى که براى خویشتن و یارانش نمىپسندد، براى دیگران هم نپسندد.
■ خطاب به مالک اشتر: حضرت على(ع) در فرمان خود به مالک اَشتَر می فرماید: «نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافیان و خانواده و زیر دستانت انصاف داشته باش که اگر انصاف را پیشه خود نسازى، ستمگر ها و کسى که به بندگان خدا ستم کند، خداوند دشمن او است و کسى که خدا دشمن او باشد دلیلش را باطل می سازد [عذرش را نمی پذیرد] و چنین شخصى با پروردگار در جنگ است مگر آن که دست از ستم بردارد و توبه کند.»
■ کار دشوار: رعایت انصاف کارى بس دشوار است و به همین دلیل انسان باید به آن اهمیت بدهد؛ زیرا این شخص ناگزیر است که در برخی مواقع حساس و سرنوشت ساز بر خلاف خواسته دلش [= هوای نفس] رفتار کند و هرچه مقام و موقعیت اجتماعی وی افزایش یابد و از شهرت بیشتری برخوردار گردد، کارش دشوارتر خواهد شد.
حضرت امام صادق(ع) در ضمن حدیثى فرمود: «آیا شما را به سخت ترین چیزى که خدا بر بندگانش واجب کرده، آگاه نسازم؟»
آنگاه سه موضوع را بیان کرد که نخستین آن ها انصاف دادن به مردم است.
■خطاب به یکی از کارگزاران: در جای دیگر حضرت علی(ع) در نامه ۴۶ کتاب نهج البلاغه، پیرامون رعایت انصاف هنگام برخورد با مردم و مسئولین خطاب به یکی از فرمانداران خود می فرماید: «اما بعد، تو از کسانى هستى که در برپاى داشتن دین از آنان یارى مى جویم و خودبزرگ بینی و سرکشى گناهکاران را به [وسیله] آنان فرو مى کوبم و مرزهایى را که از آن ها بیم رخنه یافتن دشمن است به [یاری] آنان مى بندم.
پس آهنگ هر کار که مى کنى از خداوند یارى بخواه و دُرشتى را به پاره اى نرمى بیامیز و در آنجا که نرمى و مدارا باید، نرمى و مدارا کن و در آنجا که جز درشتى تو را به کار نیاید، درشتى نماى و با رعیّت فروتن باش و گشاده روى و نرمخوى؛ مبادا که یکى را به گوشه چشم نگرى و یکى را رویاروى نگاه کنى یا یکى را به اشارت پاسخ گویى و یکى را با درود و تحیت.
با همگان یکسان باش تا بزرگان به طمع نیفتند که تو را به ستم کردن بر ناتوانان برانگیزند و ناتوانان از عدالت تو نومید نگردند.»
□ نکات طلایی
نکات طلایی که در این نامه روی آن ها تأکید شده، آن قدر جالب است که در کتاب های مدیریت، با تعبیرات مختلف از آن یاد شده است. طی چند دهه اخیر، غربی ها با مطالعه دقیق آثار اسلامی ـ به ویژه نهج البلاغه ـ کوشیده اند تا آموزه های مدیریتی آن را به نام خودشان ثبت نموده و وارد کتاب های موفقیت و مدیریت کرده اند و به خورد دانشگاهیان و اقشار تحصیلکرده ما بدهند، به شکلی که اشخاص با خواندن آن مطالب، شگفت زده می شوند و با افتخار این نکات گرانبها را در سخنرانی ها، سیمنارها و کلاس ها نقل می کنند.
□ نکته منفی: نکته منفی آن که در موقع عمل و اجرا، تمایلی به پیاده سازی آموزه های یاد شده در سطح اجتماع از سوی تصمیم گیران مشاهده نمی گردد. چون اعتقاد قلبی به این مطالب در افراد مذکور ـ به خصوص مدیران دولتی و خصوصی ـ ایجاد نشده و صرفا برای اظهارنظر و خودنمایی مورد بهره برداری قرار می گیرند که این مسئله، به نقطه ضعف بسیار مهمی در میان گروه های مدیریتی کشوری و استانی ـ چه مدعی اصولگرایی و چه مدعی اصلاح طلبی ـ تبدیل شده است.
شعارهای یکسان
به همین دلیل جابجایی گروه های مذکور در هر انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، تأثیر چندانی روی رفتارهای مدیران ندارد و صرفا، برخی شعارهایی که سر می دهند، قدری با یکدیگر تفاوت دارد. اما در عمل، هر دو گروه مثل همدیگر عمل می کنند و به قول مردم«سروته یک کرباسند». البته در این میان موارد استثنایی هم وجود دارد که آن هم بسیار اندک است.
■ نیاز فعلی کشور: در هر صورت امروزه کشور به مدیرانی نیاز دارد که عمیقا اهل انصاف باشند و خودشان را جای اقشار ضعیف و آسیب پذیر بگذارند و بکوشند بدون هرگونه شعارزدگی و ریاکاری، صادقانه به مردم و نظام اسلامی خدمت کنند و هزینه های سنگین زندگی را از روی شانه های آنان بردارند و لبخند شادمانی، آسودگی خاطر و رضایت را بر لب های هموطنان عزیز ـ شهری و روستایی ـ بنشانند و از این راه، سعادت دنیا و آخرت را برای خودشان خریداری نمایند.
دیدگاهتان را بنویسید