شنبه / ۲۹ دی / ۱۴۰۳
×
باز باران خبر/ هادی حق شناس فردی توانمند و فرهیخته است که حضورش به عنوان نماینده دولت در استان برای گیلان و گیلانیان می تواند بسیار مطلوب و مفید باشد.
استاندار موفق، مدیران موفق می‌خواهد!
  • کد نوشته: 38124
  • منبع: باز باران خبر
  • پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳
  • 44 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • پس از انقلاب و طی سال های اخیر افراد زیادی سکاندار استانداری گیلان شده اند که با توجه به گرایش ها و وابستگی های سیاسی از یک سال تا ۴ سال این جایگاه مهم را بر عهده گرفته و هرکدام به زعم خود خدماتی را به این آب و خاک ارزانی داشته اند؛ اما اینکه کدام استاندار در قلب های مردم جای گرفته و با جان و دل برای مردم قدم برمیداشته مبحثی جدا می خواهد که از حوصله این مقال خارج است. ولی داشتن استانداری خوب و توانمند و کاربلد طی سال‌های اخیر به آرزویی برای مردم استان تبدیل شده بود و مردم با یاد آوری زحمات ، تلاش ها و… شادروان مهندس  قهرمانی چابک،  داشتن چنین فردی را در راس مدیریت استان آرزو می کردند؛ شخصیتی که در ضمن داشتن رزومه، کارایی و توانمندی لازم را هم برای اداره استان داشته باشد. اما این تمنای محال خیلی به داراز نکشید و سرانجام به لطف الهی این خواسته مردم میسر و ممکن شد و نام یک مدیر موفق، دلسوز، رئوف و مهربان که سابقه نمایندگی و استانداری را نیز در کارنامه داشت به میان آمد و خیلی زود هم  بر مسند امور استان قرار گرفت و این جای بسی خوشبختی و مسرت بود که استان گیلان در زمره چند استان اول دولت در انتخاب استاندار قرار داشت و “دکتر هادی حق شناس” به حق به عنوان والی استان برگزیده شد.

       ایشان فردی توانمند و فرهیخته است که حضورش به عنوان نماینده دولت در استان برای گیلان و گیلانیان می تواند بسیار مطلوب و مفید باشد. فردی لایق  پس از مدت ها در این پست قرار گرفته که همگان به توانمندی او اذعان دارند و کارآمدی‌ و سوابق او را می‌ستاید. 

     اما این همه ماجرا نیست و بر همه دلسوزان و فرهیختگان استان واجب است که به کمک ایشان بیایند و در این بین بیان چند نکته از باب دلسوزی برادرانه  مهم می‌نماید، زیرا مدیر موفق نه تنها خود باید کارا و کاربلد باشد، بلکه اطرافیانی شایسته و مدیر و مدبر را می طلبد؛ مدیرانی که بدون توجه به حزب یا گروه خاصی به افراد گرایش داشته باشند و این بدین معنا نیست که الزاماً این افراد دارای دکترای مدیریت یا مدارک مدیریتی یا حتی رزومه مدیریتی باشند، بلکه موفقیت این افراد در عرصه اجتماعی، فرهنگی و همچنین داشتن تمامی یا بیشتر اصول ذیل که اسباب شناخت مدیر موفق و توانمند را از غیر امکان پذیر می نماید، باشد که چراغ راهی برای رهپویان مسیر اعتلا و خدمت قرار گیرد.

     پس مدیرانی که قرار است در مراکز مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی استان قرار گیرند باید از حداقل  شاخص‌های مدیرتی برخوردار باشند که به شرح زیر است:
     ۱- آینده بینی و قوه تشخیص: مدیر موفق دارای شرایط مهمی است که از جمله آنان آینده نگری و قوه تشخیص ظرفیت ها و محدودیت های آینده است. در این باره جان ماکسول؛ یکی از بزرگترین سخنرانان و مدیران موفق آمریکایی می گوید: «شهامت رهبران بزرگ در تحقق آرمانشان زاییده شوق و علاقه آنهاست نه پست و مقامشان» آری، این شخصیت مدیر موفق است که پست را احترام می بخشد نه اینکه توسط آن برای خود وجه‌ای ایجاد کند.
      یک مدیر باید قوه آینده بینی و قوه تشخیص بسیار قوی داشته باشد تا بتواند مشکلات را از پس پرده غیب ببیند و برایشان راه حل بیندیشد، آینده بینی که از درون سرچشمه می‌گیرد و قوه تشخیصی که حاصل عمر یک انسان است. 

      مدیر باید دارای هدف و دورنمایی برای آینده باشد تا اسباب تعالی دیگر انسان‌ها و جامعه را فراهم نماید.
    ۲-خدمتگزاری: چنین فردی به شدت اهل خدمت است؛ به گفته ماکسول «شما مکلفید که همکاران خود را بیش از پست و مقام دوست داشته باشید» مدیر حقیقی کسی است که چنین ویژگی‌هایی داشته باشد و دیگران را بر خود مقدم داشته و به دنبال خدمت صادقانه بوده و مقام پرست نباشد.
     ۳- عدم عذرتراشی: مدیر موفق عذرتراشی نمی کند، بهانه نمی آورد، به گفته نویسنده نامدار فرانسوی فرانسوا روشفوکو «تقریباً همه خطاهای ما بیشتر از راه‌هایی که برای اختفای آنها پیدا می‌کنیم قابل بخشش است» لذا یک انسان موفق باید از عذرها و بهانه‌ها فاصله گرفته و خود را در مسیر رشد و تعالی قرار داده و مسئولیت فعالیت‌ها را بر عهده گیرد. به عبارت دیگر عذرخواهی آری، عذر تراشی هرگز!
    ۴- تسلط بر نفس و امنیت خاطر: مدیر موفق خود دارای تسلط بر نفس و امنیت خاطر است؛ افلاطون عقیده داشت «نخستین و بالاترین پیروزی تسلط بر خویشتن است» یک انسان متزلزل هرگز نمی‌تواند امنیت را به دیگران سرایت دهد. کسی می‌تواند مدیر موثر و تکیه گاهی امنی باشد که دیگران بتوانند به او اعتمادکنند. او باید کاری کند که پیروان وی در خود محاسن و توانایی‌ها را ببینند. مدیر متزلزل امنیت خاطر دیگران را تامین نمی‌کند، دست و پای سازمان را می‌بندد، پروبال همکاران را می‌چیند، چنین شخصی حتی ممکن است جلوی موفقیت و پیروزی دیگران را سد نماید.

      5- پذیرش مسئولیت: از دیگر وظایف مدیران موفق پذیرش مسئولیت است. چنین اشخاصی هیچگاه خود را قربانی نمی بینند، آنها خود را موظف به انجام کارهایی می‌دانند که مسئولیت آنها را پذیرفته‌اند، پس یک مدیر موفق کنشگر موفق است و ترسی از انجام کارها ندارد و تعالی خواه است.
     ۶- روابط و ارتباطات: او در روابط و ارتباطات بهترین است. مردم را درک نموده و با هر کس با توجه به شرایط او برخورد می‌نماید، چنین شخصی باید به زیر مجموعه خود کمک نماید و آنها را رشد دهد. مهربان و خوش رو باشد اما در عین حال کاریزمای مدیریتی خود را از دست ندهد، زیرا چه خوش گفته اند حکمای پارسی زبان “هرچیز به جای خویش نیکوست.”

       مدیر موفق اهل ارتباط سازنده و تعامل است. باید اطرافیان و زیر مجموعه خود را به خوبی بشناسد، آنان را بستاید و با همه مردم و اقشار مختلف آنها در عرصه‌های مختلف ارتباط صمیمانه برقرار نماید.
     7 – مشکل گشایی: او مشکل گشاست و حقایق را می‌بیند و می‌پذیرد، مشکلات را پیش بینی می‌کند، آنها را تبدیل به مسئله می‌نماید و مسائل را اولویت بندی نموده و یک به یک با برنامه ریزی دقیق در صدد حل آنها بر می آید.
      ۸- گوش دادن: انسانی را مدیر می دانند که گوش دادن و چه بسا خوب گوش دادن یکی از عادت های آن باشد. شنیدن درست یکی از مهمترین علل موفقیت مدیران است. 

      مدیر موفق شخصیتی است که سخنان عمیق را در می‌یابد تا انسان‌های توانمند را به کار ‌گیرد. او می‌داند که ریشه شناخت بسیاری از مشکلات فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی در عدم گوش سپاری به مردم و نخبگان جامعه می باشد. او در بسیاری از شنیدارها پاسخ سوالاتش را می یابد. لذا خوب گوش می دهد و بیانات را درک و تحلیل می نماید، او اهل شنیدن دردهای مردم است زیرا به این بیان می اندیشد که اگر ما نمی‌توانیم برای مردم کاری انجام دهیم حداقل می‌توانیم حرف‌های آنها را بشنویم و همدردی کنیم و این خود هدیه ای بزرگ است.
    ۹- فرصت‌ یابی و ابتکار عمل: مدیر موفق در انتظار فرصت‌ها نمی ماند بلکه فرصت ها را شکار می کند. در سخنان دیگران در فعالیت‌ها در دوستی‌ها، او اینگونه ابتکار عمل را در دست می گیرد؛ او  باید بداند که مسئله از درون خود اوست نه دیگران. ابتکار به مطالعه، تجربه، خلاقیت و مشورت نیازمند است.

    ۱۰- حلال مشکلات: او مشکلات را تبدیل به مسئله می نماید و ضعف‌ها و قوت‌های سازمان و اطرافیان خود را به خوبی شناسایی می نماید. سپس بر روی اولویت‌ها تمرکز کرده و به دقت پیش می رود. مدیر موفق اهل شناخت مسائل ریشه‌ای است و به دنبال گره گشایی می باشد، او توفیق‌ها و چالش های گذشته را تجزیه و تحلیل می‌کند و از دیگران سرمشق گرفته و وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب بدل می سازد.
    ۱۱- شجاعت: شجاعت از خصوصیات برجسته یک مدیر موفق است، به بیانی از وینستون چرچیل توجه کنید؛ «مدیری که فقط به فکر پست و مقام خویش باشد با یک انسان ترسو فرقی نخواهد داشت». 

    به عقیده میلی‌گراهان شجاعت عنوانی مسری است، او می‌گوید: «‌وقتی که مردی شجاع یا زنی دلیر موضع می‌گیرد پشت دیگران گرم می‌شود» به عبارت دیگر توفیق زندگی هرکس تابع میزان شهامت اوست .بنابراین یک مدیر باید کارهای سخت را انجام ‌دهد، او اهل برداشتن گام‌های بزرگ است و برای آینده دغدغه‌ مندانه به تلاش می‌پردازد.
    ۱۲- لیاقت: مدیر موفق انسانی است لایق که هر روز حضور دارد، هر روز بهتر از دیروز است، به دنبال راهی است که رشد کند و دیگران را به رشد و کمال برساند. یک بیان معروف مدیریتی می‌گوید: «کسی که چگونگی را بداند، بیکار نمی‌ماند اما کسی که چرایی را بداند رئیس می‌شود» این نوع افراد در پی چرایی کارها هستند، پیگیر است و برای پیشرفت خود و دیگران حرکت می کند.
     ۱۳- متعهد: تعهد دغدغه ای دیرینه برای موفقیت است. چگونه می‌شود فهمید که یک مدیر متعهد است یا خیر؟ آیا رزومه یا چکیده مشخصات فردی که پر است از فعالیت های فردی یا اجتماعی کفایت می کند. آیا رزومه ای که  قابلیت صدق و کذب دارد برای شناخت تعهد مدیران کافی است؟ آنانی که مصمم نیستند تا راه را تا آخر بروند، آنانی که هدفی ندارند، آنانی که اعتماد به نفس ندارند، آنانی که اندیشه ای برای رشد خود و دیگران ندارند، تعهد هم ندارند!
      ۱۴- جاذبه و شخصیت: مدیر باید لزوما چهره ای کاریزماتیک داشته باشد . مدیر با شخصیت به زندگی عشق می‌ورزد، او نقاط قوت و ضعف خود را می‌شناسد، مردم را امیدوار می‌کند و خیر می‌رساند. مدیر کاریزماتیک شخصیتی است که در شرایط دشوار کنار نمی‌کشد، بهانه نمی‌آورد، به دنبال ایجاد تغییر است و اهل گرفتن پند از زیست دیگران است، شخصیت یک مدیر موفق ویرانگری نیست، گفتار و کردار او و حرف و عمل او یکی است، برای خوشنودی و موفقیت مردم تلاش می‌کند، زیرا زیر مجموعه را عضوی از خانواده خویش می‌داند.

     شاید او اندیشه مدیریت را با دانش و تجربه اکتساب نموده است، اما حقیقت آن است که پنجاه درصد اصلی از درون او نشأت گرفته و از زیست کودکی و نوجوانیش از درس های خانواده و جامعه زیستی اش، اساتید و دوستانش و از همه مهمتر انتخابهای عاقلانه اش تراوش می نماید و…
     و سخن آخر اینکه آقای حق شناس عزیز، آن مدیر ارشدی که خود دارای چهره کاریزماتیک، توانمند و دارای منشی موفق و عملکرد قابل قبول باشد، اما اگر مدیران زیر مجموعه او افرادی باشند که مدیریت در ذات آنها نبوده و یا توان مدیریت لازم و ظرفیت‌های موجود آنها به اندازه مورد نیاز پرورش نیافته باشد و به عبارت دیگر در پست‌های سابق به پختگی لازم برای این امر نرسیده باشند، بهترین مدیران دنیا را از مسیر خارج نموده و باری سنگین بر دوش شما می‌گذارند.

    از این رو از باب وظیفه و ارادت عرصه میکنم که باید سنجید و دقت نمود که آیا افراد منتخب در فعالیت‌های گذشته، خوش نامی، ابتکار، خلاقیت‌و تلاش‌ برای رشد خویش و دیگران و تعهد لازم به اهداف و سیاست های سازمان داشته اند یا خیر؟ زیر مجموعه قبلی او را می ستایند یا نه؟ آیا او انسانی پرتلاش، با اعتماد به نفس، کاریزماتیک موفق، اهل برنامه‌ریزی، اهل تلاش برای مردم  و در یک کلام اهل مدیریت هست یا خیر؟
      بنابراین رزومه، سن و وفاداری به حزب کافی نیست، رزومه کارنامه‌ای است که می‌تواندغیر واقع و رهزن باشد؛ به قول معروف «دو صد گفته چون نیم کردار نیست».

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *