نمایشنامه خوانی یا نمایش رادیویی روی صحنه؟

باز باران خبر – سرویس فرهنگ و هنر: وقتی به تعریف نمایشنامه خوانی در منابع نمایشی مراجعه می کنیم به چنین تعبیری برمی خوریم: “نمایشنامه‌خوانی، قرائت یک متن دراماتیک است، در حضور مخاطب. اهمیت این کنش در ایجاد ارتباط زنده با تماشاگران است؛ به این معنا که خوانش در یک ارتباط دیداری و از طریق تبادل دیدگاه دو رکن جدا نشدهٔ تئاتر، موقعیت دراماتیکی شکل می‌گیرد.

“از این نوشته بر می آید که اجرا کنندگان به لزوم ارتباط دراماتیک در نزد مخاطب پایبند هستند اما در تعریف دقیق تر همیشه از خودمان می پرسیم نمایشنامه خوان تا چه اندازه می تواند از قدرت ارتباط سه عنصر اصلی بازیگری یعنی بدن، بیان و میمیک چهره بهره ببرد آیا او بازیگری خواهد بود که تنها از میزانسن لازم در دکور و ابزار صحنه بی بهره است و می تواند با اتکا به توانایی خود از این قدرت بازیگری استفاده کند؟بی شک همه ما وقتی چند نفر با تغییر لحن و آوای صوتی خود در حال اجرای نقش هستند از خود می پرسیم که اگر چشمهای خود را ببندیم آیا قادر به ایجاد ارتباط با نمایشنامه خوانها خواهیم بود؟ اگر اینطور باشد چرا نمی گوییم رفته ام تا اجرای یک نمایشنامه رادیویی را ببینم؟حتی در انتهای نمایش وقتی آقای “انوش نصر” بازیگر پیشکسوت گیلانی روی صحنه رفت تا از حضورش تشکری شود به این امر اشاره کرد که انتظار داشته چیزی بیش از نمایش رادیویی را شاهد باشد؛ گویی انتظار داشت تا نمایشی ببیند که تنها بازیگرانش متن را از رو می خوانند، یعنی تکرار همان پرسش قبلی که چرا وقتی می شود متنی را روی صحنه اجرا کرد، رفته ایم سراغ خوانش آن متن؟ اما بنده وقتی این همه اختلاف سلیقه در اجرای نمایشنامه خوانی را در شهر خودم می بینم بیشتر کنجکاو می شوم تا ببینم چطور شد که در خارج ایران و در تاریخ نمایش به سراغ خوانش متن رفته اند.نمایشنامه خوانی در اروپا به این علت شکل گرفت که نمایشنامه‌نویسان پس از تولید اثر خود به دنبال پیدا کردن کارگردان و تهیه کننده برای اجرای اثر خود بوده‌اند.

نویسندگان هر چند وقت یک بار در سالنی که کارگردانان و تهیه‌کنندگان در آن حضور داشتند، نمایشنامه‌های جدید خود را برای آنها می‌خواندند تا اگر کارگردان یا تهیه‌کننده ای کار را پسندید اثر را از نویسنده خریداری کند.

در اروپا نمایشنامه خوانی در حضور مخاطب قرائت می‌شد، بدین گونه که بر روی استیج بازیگران با بازی‌های تقریباً آماده به اجرای اصلی از روی متن، نمایشنامه را برای مخاطب می‌خواندند یا تا حدودی وارد بخش‌هایی از بلاکینگ‌های اثر  (منظور از بلاکینگ حرکت بازیگر بر روی صحنه است) می‌شود و مقصود از این اتفاق ارزیابی بازخورد اولیه مخاطب نسبت به روند شکل‌گیری اثر است؛ اما در ایران بیشتر گروه‌های جوان به نمایشنامه خوانی گرایش دارند، چرا که اجرای یک نمایش در ایران بسیار پر هزینه و سخت است و یک گروه جوان که بضاعت مالی کافی برای اجرای صحنه ای ندارند به این نوع شیوهٔ اجرایی روی می‌آورند.

بنابراین شیوهٔ اجرایی نمایشنامه خوانی بیشتر به تک اجرایی کامل تبدیل گشته‌ ودر واقع باید قبول کنیم که در غالب مواقع فهم درستی در مخاطب برای دعوت به نمایشنامه خوانی صورت نمی‌گیرد و این شروع همان اختلاف نظر اکثر مخاطبان است…و اما اینها را گفتم را اشاره ای کنم به نمایشنامه خوانی متن آقای پدرام پریچهره متنی که گویا قرار بود فیلمنامه باشد و به اصول فیلمنامه پایبند باشد اما سر از متن نمایشی در آورده است؛ شاهد مثال هم تعداد صحنه ها و نوع چینش حضور بازیگران در هر پرده است که حال و هوای توضیح صحنه که نه توضیح سکانس فیلم را به خود گرفته و هرچه مخاطب بیشتر می شنود گویی مایل است بیشتر ببیند؛ از همین تعبیر به آقای پریچهره پیشنهاد می کنم با مطالعه نحو نوشتاری فیلمنامه تجربه ای هم در نوشتن متن سینمایی داشته باشند، چرا که از قرائن متن اجرا شده بر می آید که گوشه ذهن ایشان حضور یک دوربین تصویر برداری را بیشتر از قواعد صحنه در نمایشنامه نویسی طلب می‌کند. اما از نکات مثبت اجرای این اثر حضور بازیگران باتجربه و نام آشنایی تئاتر گیلان در کنار هنرجویان مشتاق صحنه در کنار هم و شور و هیجانی که انتخاب مکان اتفاق داستانی در کیش و حضور جمعی گیلانی در هتلی که زمینه را برای شوخی های زبانی مهیا می کند بخش زیادی از اجرا به عدم هماهنگی لازم میان بازیگران به خصوص در بخش دوم بیشتر نیاز به توجه کارگردان اثر داشت، در مجموعه خوب است به عوامل این اثر اشاره ای کنیم.

در بخش دوم که ایکاش در ابتدا نمایش این بخش را می دیدیم که نمایشنامه جشن تعیین نام داشت:شقایق جوادپور، سمانه آزموده، حدیث اجتماعی و در نمایشنامه اول که بهتر توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند نمایشنامه ای بود با نام «برای پیرمردها مناسب نیست».قاسم دباغچیان،ابراهیم نیکنام،فرزین دیژما،مازیار اکبری،حسین نیک بین، صحنه خوان هر دو نمایشنامه فاطمه عبدی، مسئول نور و صدا: سعید سرفرازو البته اگر کمی از داستان اثر بخواهم برای شما بگویم اینکه در نمایش اول برای پیرمرد ها مناسب نیست، سه پیرمرد که از جوانی باهم دوستان خوبی بوده اند، بدلیل اینکه یکی از اعضا درگیر بیماری شده و به گفته پزشکان زمان کمی برایش مانده، تصمیم گرفته اند به یاد جوانی یک سفر هیجان انگیز که شاید آخرین سفرشان باشد، برگزار کنند. اتاقی در بزرگترین هتل کیش رزرو می کنند. اما وقتی به هتل میرسند نفر قبلی که در اتاق آنها سکونت داشته حاضر به ترک اتاق نیست و با ترفندی اتاق را تمدید کرده و هیچ اتاق خالی دیگری در این روز در هتل موجود نیست… و نمایش از لحظه برخورد این دو گروه آغاز می شود؛ اما در بخش دوم نمایشنامه جشن تعیین: سه زن(عروس، مادرشوهر، خواهرشوهر) در حال آماده شدن برای مراسمی هستند که قرار است امشب برگزار کنند.  

عروس خانواده باردار است و امشب قرار است نوع جنسیت جنین او مشخص شود. مرد این خانواده برای گرفتن جواب سونوگرافی به منطقه دورتری رفته؛اما در زمانیست که شهر درحال بمباران شدن است .ساعت از زمانیکه مرد باید به خانه بازمی گشت گذشته و مرد هنوز به خانه نیامده…در این روزهای کرونا زده که سایه شوم تعطیلی خود را روی سالن های تئاتر بیش از سالن های سینما گسترانده است همین مقدار توجه هنرمندان و بازیگران  این اثر جای تقدیر دارد و امیدوارم این چراغ فاخر آثار هنری همچنان در شهر ما روشن بماند.


افشین عموزاده لیچایی-  دکترای تخصصی تئاتر و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=22376

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: