رسانه از بدو پیدایش با دست خط بر پایپروس های مصری تا ماشین های سترگ و هم اینک با نوع اعجاب آور دیجیتالی و الکترونیکی هماره در خدمت خبر و اطلاع رسانی بوده است. رسانه ها به نگارش اخبار و تجزیه و تحلیل رویدادهای جوامع پرداخته و سعی در انتقال آن به مخاطب در کمترین […]
رسانه از بدو پیدایش با دست خط بر پایپروس های مصری تا ماشین های سترگ و هم اینک با نوع اعجاب آور دیجیتالی و الکترونیکی هماره در خدمت خبر و اطلاع رسانی بوده است.
رسانه ها به نگارش اخبار و تجزیه و تحلیل رویدادهای جوامع پرداخته و سعی در انتقال آن به مخاطب در کمترین زمان ممکن دارد.
رسانه ها بعنوان یک پدیده لازم و حیاتی برای گذار از بد به خوب استوار شده و امروزه جز لاینفک جامعه میباشد و همه به نوعی با رسانه ها در ارتباط هستند.
همه خواننده به سادگی و روشنی می دانند کمبود رسانه استوار اطلاعات و آگاهی، اخبار راستین بلافاصله پدیده گمراه گر شایعات و دروغ را با سرعت ورای گیگا بایتی می پراکند و روند هر نوع باور و تصمیم گیری و عمل را مخدوش می سازد؛ حقیقت و جدیت موضوعات پیرامون را لوس و به کٍژ راه می برد.
به تدریج منطق جای خود را به خرافاتی عجیب و مرموز می دهد و جادوگری و دعا گویی را برعلم و تحلیل و چینش وقایع حتی در مسابقات ورزشی وارد می کند!
وظیفه رسانه در بالا بردن پایه عقلی و علمی و دانش عموم است؛ این آگاهی که دقت شود افراد جز نود و نه درصد کسانی نباشند که با زحمت توانفرسا کار و تولید کرده و با حداقل معاش و زندگی اما بهره و ثمرش را به یک درصد افراد نا تولید گر و سربار جامعه با هر اسم و مقام ومنصب بدهند. چه بطور مستقیم و چه با انواع ترفند قانونی و غیر قانونی.
آری رسانه و قلم رنجه گان آن همواره زبان گویای طبقات تلاش گر و مفید جامعه بوده و هستد. البته دراین وجیزه با همه اندکی که بهتر از هیچ است، شاید بتواند تا حدودی مطلب را ادا کند.
انسانها همواره بر دو نوع بوده اند؛ پر توقع که مایلند در عرصه های مورد نیاز فورا به پیروزی کامل برسند و کم توقع هایی که تنها به شکست نخوردن دلخوش هستند. شک نیست که در هر جامعه انسانی با هر اندازه بیم ها و امیدها آتش آرزوها در دل زبانه می کشد؛ عطش خوشبختی وارستگی آدمی را به وجودی متجسس و مضطرب و عجول و سریع مبدل می سازد.
چگونه می توان بار سنگین انسانیت را بر دوش های خسته و فقیر به تحمل گرفت ؟ وظیفه رسانه خوب و روشن اندیش چه اندازه می تواند به یاوری دست یازد؟ به نکوهش فرد و بت پرستی نا بخردانی که کیش خود پرستی را رواج می دهند منصفانه بپردازد؟
آیا در این حقیقت تردیدی است که وجود انسانهای رنجدیده ای که اندیشه می کنند و انسانهای اندیشمندی که رنج می برند با دنیای ددمنش و قالتاق عناصری که در سرقت پول های زحمت کشیده و فرارهستند؛ تضاد و رنجشی ژرف نیست؟
رسانه با قدرت معنوی و جادویی به خوبی چنین مسایلی را می تواند در دستور کار خویش قرار دهد که با تحلیلی منطقی و منصفانه به حل آن قادر می توان بود.
انسان ها پاک به دنیا می آیند. اما به راستی برای هر یک چقدر طول می کشد؟ اگر سجایای اخلاق و کردار انسانی وابسته به جامعه است باید که حتما جامعه را آباد و آزاد نمود؛ این وظیفه و نقش بر گرده نویسندگان و روزنامه نگاران رسانه است که بلحاظ پژوهش و مطالعه مدام با اشراف بر موضوعات روز بتوانند به دیگران بگویند، چه باید کرد. آیا انسانها در برابرخداوند برابر نبوده و مساوی بدنیا نمی آیند و حقوق مساوی حقشان نیست؟
رسانه های ما با نگار گران روشن اندیش خود نباید راه و روند زندگی های خوشبخت دیگر سرزمین ها را بجوبند؟ محیط نسبتن خوب و موجه در رفاه و شادکامی کشورهایی انصافا پر قدرت و پیشرفته که از منطق و قا نونی بشدت و به دقت پیروی می کنند؟
مدام در حضور همگان یک طرفه تک گویی کردن شایسته نیست، چرا که ارقام و آمارها موجودند و می گویند ما کجا هستیم! اینکه چه باید کرد نمی توان در حد تعارف قهرمان بود و در جداول دقیق و واقعی عرصه زندگی به بسیاری مورد اما ته جدول قرار داشت. اما نویسنده و روزنامه نگار همچون زنبور که شهد را از تلخ ترین گلها به عسل فرا می آورد در هر حال باید که با تحلیل منطقی از وضعیت مشخص متن واقعی و راست خود را برای مردم و خوانندگان ارایه دهد؛ حق خواننده است که با دریافت نشریه بدور از سهل انگاری که دزد زمان است، بیاموزد، باخبر شود و با تحلیل های درست و به روز موضوعات به ظاهر پیچیده را درک نماید.
هنوز طنابی که اندیشه آدمی را در بند کشد اختراع نشده است.واقعا هم که مگر انسان بجز اندیشه اش چیست؟ واقعیت اینست که افکار عمومی ضمیر باطنی یک ملت را به خوبی نشان می دهد.اگر چه مشکل درک و باور این افکار و خواسته های عمومی توسط مسئولان وجود دارد.
بهر حال این قدرت مثبت و موثر می تواند با ادبیات و قلم های صادق ضمیری آگاه مند و با دانش را برای زایش زندگی نو و سعادتمند عموم نوید دهد.
مطمئنم اگر مردم حقایق را بدانند عاقلانه تر و منصفانه تر قضاوت می کنند؛ هیچ فردی به تنهایی نمی تواند در نجات و عظمت یک جامعه معجزه نماید؛ کوهی از مدارک و شواهد و تجربه درستی این نظر را ثابت می کند.
آیا در این کنش ها و واکنش ها ی طبیعی به راستی خواهیم توانست راز عدالت اجتماعی و سعادت انسانی را رمز گشایی نماییم؟ امید که چنین باشد.
کوروش مهیار
دیدگاهتان را بنویسید