حدود سه ماه از انتصاب آقای دکتر حق شناس به عنوان استاندار گیلان می گذرد و در این مدت استاندار نشان داده که چگونگی ارتباط با رسانهها را میداند، در مجامع عمومی و بسیاری از مراسمها حاضر است، با قشرهای مختلف دیدار و گفتگو دارد و بحث جابجایی فرمانداران و معاونین را شروع کرده است.
از شب قبل از یخبندان تعطیلی ادارات و مدارس را اعلام میکند و این مسئله را به دقایق اولیه صبح روز برفی موکول نمیکند.
بعضی از ایرادات و کمبودهای استان را میگویند و در همه جا حضور دارند و البته مشکل دقیقاً از همین جا شروع میشود!
فکر میکنم هر کس دیگری هم جای استاندار باشد برایش وقتی نمیماند تا به کارهای اصلی که یک استاندار باید انجام میداد، فکر کند.
بر این اساس در تخصص ما که تئاتر کار میکنیم معمولاً حرفهای نویسنده را ما به عنوان کارگردان انجام میدهیم و تفکر روی کاغذ را عینیت می بخشیم و با هدایت و نظارت تیم اجرایی مانند بازیگران و عوامل پشت صحنه مثل طراح صحنه، گریم، موسیقی، نور پرداز، و… یک نمایش را آماده اجرا میکنیم.
معمولاً قدرت در دست کارگردان است و شهرت متعلق به بازیگران!
با همکاری همه عوامل دست به دست هم میدهیم تا تماشاگران ساعاتی را به تماشای آن اثر بنشینند؛
مسئولین ما باید و در واقع باید نقش کارگردان را داشته باشند.
تماشاگران معمولاً کارگردان را نمیبینند بلکه بازیگران را میبینند و تفکر و اندیشه نویسندهای که آن هم دیده نمیشود.
در عالم سیاست اکثر مسئولین نقش بازیگران را ایفا میکنند و همیشه جلوی دوربین هستند و به جای اینکه مردم ما همیشه در صحنه باشند مسئولین همیشه در صحنه هستند!
روابط عمومی ادارات و سازمانهای مختلف با همکاری اصحاب رسانه مشغول گزارش شبانه روزی این اخبار هستند.
برنامه سند چشماندازی که رئیس جمهور آن را فصل الخطاب میداند قاعدتاً باید همان متنی باشد که ما در تئاتر به آن نمایشنامه میگوییم.
آقای استاندار به عنوان کارگردان باید این متن را تحلیل کنید و یک تیم اجرایی خوب انتخاب نموده تا این متن را به اجرا در بیاورد؛ مردم به عنوان تماشاگران نباید کارگردان دستیار کارگردان مثل فرمانداران و شهرداران و مدیران کل را روی صحنه ببینیم. ما در مقام مردم یا همان تماشاگران باید عملکرد نتایج کار شما را ببینیم. ولی در حال حاضر ما فقط نقش کپسول ۸ ساعته را داریم و باید شبانه روز سه بار مدیران تراز اول و دوم را در صحنه نظارهگر باشیم.
آقایان مسئول چرا اینقدر در چشم و چال مردم هستید؟ بگذارید کمتر شما را ببینیم؛ شاید دلمان خوش باشد به اینکه اگر شما را دیر به دیر جلوی دوربینها می بینیم یعنی دارید کاری میکنید؛ راستش را بخواهید دیگر کرخت شدهایم!
خبر تعویض صفر با آرش، مسعود با صغرا، انتخاب اهل تسنن به جای اهل تشیع؛ انگیزه پی گیری خبر و وجدی در ما بر نمیانگیزد!
اگر نمیخواهید و یا نمیتوانید، بخشنامه کنید تا اطلاع ثانوی عکس و گزارش از هیچ مسئولی انعکاس داده نشود تا حداقل رویه را عوض کنید و به طور مثال به جای عکس از موضوع پسماندکه استاندار و شهردار و شورای شهر و مسئولین محیط زیست دارند در آن مورد صحبت میکنند؛ عکس زبالههای انباشته شده سراوان، عکس شیرابه زباله، عکس زندگی مردم سراوان را نشان دهید!
اگر میخواهند عکس استاندار و مدیر صنایع و کشاورزی را نشان دهند، عکس کارخانههای تعطیل شده فرش گیلان، الکتریک و فومنات را نشان دهند، عکس فقر کشاورزان و برنجهای دپو شده در انبارها را نشان دهند! اگر هم نمیتوانید این کار را بکنید؛ برای هر مسولی یک قائم مقام بگذارید!
قائم مقام به صورت نمادین مخصوص حضور در تمامی جلسات – که معمولاً خروجی مشخصی هم ندارد- مدیر اصلی به تجزیه و تحلیل مشکلات بپردازد و یک تیم مشاوره برای چگونگی حل این مشکلات داشته باشد.
راستی آقای استاندار عزیز حضرتعالی میتوانید از خودتان شروع کنید. برای مثال شما برای یک نفر حکم بزنید تا این کارهای روزمره را انجام دهد و در همه جلسات حضور داشته باشد و با همه عکس بگیرد و جر و بحث کند و شما در فکر راهکار برون رفت از این مشکلات باشید!
آیا میدانید از وقتی که استاندار شدهاید هیچ مقاله و مطلب تحلیلی از شما در جراید ندیدهام چون شما جز معدود استاندارانی هستید که اهل مطالعه نوشتن و سواد رسانه ای هستید و کتاب میخوانید!
فرزندم به تازگی کتاب “هُل اول “را برایم هدیه گرفت، کتاب در مورد رشته اقتصاد شماست و اسم “هل اول” را نویسنده به خاطر این گذاشته که وقتی میخواسته دوچرخه سواری را به فرزند اولش یاد بدهد چندین ماه طول کشید تا او یاد بگیرد؛ به صورت اتفاقی به این مسئله پی برده که وقتی او را یک هل محکم داده او اعتماد به نفس پیدا کرده و دوچرخه سواری را در لحظه یاد گرفته و این تجربه هل اول را در مورد فرزند دوم خودش نیز به کار برده است و فرزند دوم طی چند روز به جای چند ماه، دوچرخه سواری را یاد گرفته و نتیجه این که برای به حرکت در آوردن اقتصاد، پدر باید بداند به موقع هل اول را بدهد و این ربطی به استعداد فرزندان ندارد!
آقای استاندار به توانمندی شما اعتقاد دارم؛ لطفا عزم راسخ خود را جزم کنید و وقت خود را صرف هل اول کنید و تمهیدی بگذارید و جلسات و عکس گرفتن و حرف زدنهای تکراری و گفتن مشکلات را به عهده استاندار دوم بگذارید!
دیدگاهتان را بنویسید