دور دنیا را که بچرخید، دور خودتان چرخیده اید و ممکن است در میان شهرهای کوچک و بزرگ جهان آنچه را دیده اید با تصورات ذهنیتان تفاوت داشته باشد، اصلا هیچ شهری شبیه شهری که در آن روزگار گذرانده ایم نخواهد بود و وقتی هم به فاصله ها از کجا تا به کجا می اندیشید، […]
دور دنیا را که بچرخید، دور خودتان چرخیده اید و ممکن است در میان شهرهای کوچک و بزرگ جهان آنچه را دیده اید با تصورات ذهنیتان تفاوت داشته باشد، اصلا هیچ شهری شبیه شهری که در آن روزگار گذرانده ایم نخواهد بود و وقتی هم به فاصله ها از کجا تا به کجا می اندیشید، شک ندارم در نگاه نخست واژه شهردار را از خیالتان عبور میدهید و در لایه های یک قصه ساده و البته در هم به نام انتخاب و تصویرهای ارایه شده به پرسش های معنادار میرسید و احیانا خواهید پرسید چه مشکلاتی در کار وجود دارد که یک حرف درست و در جایی درست از شهر باران شنیده نمیشود؟! مثلا همین گزینه آخر شورای شهر برای شهردار شدن که از وزارت کشور رای مثبت نگرفت!
خوب نشد که نشد، حالا چه اصراری هست که حکما اداره شهر به یک مارکوپولو ایرانی سپرده شود که از چند شهر و چند مقام گذر کرده است؟! اصلا زمین که به آسمان نرسید، رسید؟! ماشاالله یازده عضو شورا داریم که هر کدام از آنها شهرداری توانمند و با دریافت هستند و در کنار خودشان مشاوران جوانی هم دارند که فقط در ایده پردازی ممتاز هستند، باشد تجربه ندارند که ندارند ملودی گفتارشان که دلنشین است، آیا کافی نیست؟
اصلا بگذریم شهر باران شهردار می خواهد چکار؟ ظاهر و باطن شهر همین است که هست، اصلا بیاییم کمی خوش بین باشیم و این انتخاب آخری را به فال نیک بگیریم و احتمال تایید شدن حاج محمدی را که ۸ سال پیش شهردار شاهرود بود را صد در صد کنیم؛ اما کار از این حرفها گذشته و از خوش بینی و بدبینی نباید دم زد ولی خدای ناکرده اگر این بنده خدا حاج محمدی هم اگر تایید نشد باید چه گلی به سرمان بمالیم؟!
البته نمیخواهم منفی بافی کنم و حس بدی داشته باشم ولی می دانم که پیش بینی تایید و عدم احراز و از این حرف ها دشوار است و مثل برخی ها نخواهم گفت «شهر باران غصه های تو هرگز پایانی ندارد!»
دیدگاهتان را بنویسید