در دنیایی پر از خبرهای گوناگون و خبرهایی از جنس گرانی و افزایش قیمت ها و همچنین شیطنت برخی از قیمت سازها در فضای مجازی، باعث شد ناباورانه جایگاه های سوخت شهر در زیر سقف آسمان کشورمان با موج شدید درخواست ها روبرو شوند و حرف هایی از نوع شایعه تب تند نیاز را به […]
در دنیایی پر از خبرهای گوناگون و خبرهایی از جنس گرانی و افزایش قیمت ها و همچنین شیطنت برخی از قیمت سازها در فضای مجازی، باعث شد ناباورانه جایگاه های سوخت شهر در زیر سقف آسمان کشورمان با موج شدید درخواست ها روبرو شوند و حرف هایی از نوع شایعه تب تند نیاز را به جان خیلی ها نشاند و صف انتظار را به جان خریدند لیکن لحظه ها طعنه می زدند، چه بخواهیم و نخواهیم همه ما به شکلی در وسط بازی هستیم، انگار قرار بود مثل اینکه هفت سال که نه! هفتصد سال قحطی بنزین شود و خودروها بلااستفاده روی دست همه بماند، انگار عادت شده رکورد همه صف ها را بشکنیم تا بلکه در کتاب گینس ثبت شود.
گفتند: روغن کمیاب شده، بعضی ها کارتن، کارتن خریدند؛ گفتند: فلان کالا قیمتش رفته بالا و دیگر تولید نمی شود به اندازه مصرف چند سال خریده شد و بعضا هم همین آدم ها پشیمان شدند لیکن توجیه آوردند ما چه تقصیری داریم اغلب خبرها نگران کننده است و سردر گم قیمت ها هستیم! بعضی از همین آدم ها هم از این سبک و سیاق کارها لذت می برند و پول کلانی نیز به جیب می زنند و تا باشد از این خبرها و شایعه ها و حریص این کلام ها هستند و در ستایش انسانیت نیز چند سروده دارند؛ راستش نمی دانم خودمان یا شایعه را باید به تیرک چوبی باغ نیاز بست و آن چنان تازیانه زد تا یک روز متفاوت و حزن انگیز در زندگیمان رقم نخورد! از شما چه پنهان وقتی در یکی از خیابان های شهر کیپ تا کیپ خودروها را در نوبت دریافت سوخت دیدم با خودم گفتم پیرامون این جنس از نیازها باید نوشت «خودمان مقصر هستیم» و برای افزایش قیمت سوخت چراغ سبز نشان داده ایم، شایعه به رنگ حاشیه هیچگاه مقصر نیست! هست؟
اکبر محبوبی فر
دیدگاهتان را بنویسید