امروزه در همه جای دنیا(برخلاف ایران) اهمیت ویژه ای به رشته علوم انسانی میدهند، چون اعتقاد دارند افرادی که از این رشته فارغ التحصیل میشوند آینده سازان اسکلت جامعه هستند و همه مشاغل باید در بدنه این اسکلت جاگذاری شوند و تا این اسکلت محکم، مقاوم و با ثبات نباشد شما نمیتوانید اندام و پیکری […]
امروزه در همه جای دنیا(برخلاف ایران) اهمیت ویژه ای به رشته علوم انسانی میدهند، چون اعتقاد دارند افرادی که از این رشته فارغ التحصیل میشوند آینده سازان اسکلت جامعه هستند و همه مشاغل باید در بدنه این اسکلت جاگذاری شوند و تا این اسکلت محکم، مقاوم و با ثبات نباشد شما نمیتوانید اندام و پیکری مناسب، موزون و قوی داشته باشید.
متاسفانه در کشور ما فقط تایتل هایی مانند دکتر و مهندس دهان پرکن هستند و دقیقا به همین دلیل هست که رشته علوم انسانی این گونه مهجور واقع شده است!
قضاوت، وکالت، تاریخ، جغرافیا، علوم اجتماعی، ادبیات ،زبان شناسی و مدیریت در ابعاد مختلف( صنعتی، بازرگانی، ورزشی و…) چکیده های این رشته مهم هست، صحبت بنده در مورد مدیریت و مختص مدیریت ورزشی هست که کاری بس تخصصی و بسیار مهم و پیچیده میباشد.
تعاریف بسیار زیادی در کتب متفاوت از مدیریت شده، اما به نظر میرسد راحت ترین تعریف از مدیریت یعنی استفاده درست و اصولی از نیروی کار برای رسیدن به اهداف سازمان یا تشکیلات.
یک مدیر در دنیا از دو محور انتخاب می شود؛ یا ذاتا مدیر به دنیا می آید یا به صورت آکادمیک در رشته مدیریت تحصیل میکند؛ اما در ایران یک راه سومی وجود دارد با عنوان مدیریت رانتی یا مدیریت ارتباطی! ( با مدیریت ارتباطات اشتباه گرفته نشود!) در دو راه اول مدیر باید مجهز به علم مدیریت باشد؛ شناخت کافی از استراتژی داشته باشد، مدیریت منابع انسانی را از باب روحی و روانی و جسمانی دانسته و
علم برنامه ریزی را بداند؛ ارزیابی عملکرد و پایش را بلد باشد؛ اتمسفر موجود را درک کند و از مشاوران قوی و بی طرف استفاده کند و در آخر اینکه صرفا به واسطه نیاز مالی قبول مسئولیت نکرده باشد!
همه فوتبالدوستان می دانند سالهاست تیم سپیدرود از نداشتن یک مدیر قوی و کارآمد متحمل خسارت های زیاد گردیده و اولین متهمان شکست های سپیدرود ناکارآمدی مدیرانش بوده است!
همین سال اخیر را مورد واکاوی قرار دهیم تا بیشتر متوجه اوج بی کفایتی مدیریت این تیم باشیم؛ اول فصل آقای افشین ناظمی به عنوان مدیر عامل تیم منصوب شد( البته حدود ۶ سال پیش آقای ناظمی از همین سپیدرود بابت مبلغ قراردادش شکایت کرده و پولش را به نوعی ستاندو بود! امسال به عنوان مدیر عامل همان تیم منصوب شد) بماند که در آن سال که به عنوان سرمربی در کنار تیم بود نه تنها نتوانست صعود کنند( یعنی شکست ) بلکه به علت عدم مدیریت مالی، بیشترین هزینه را روی دست مالک وقت تیم( که برای اولین بار به عنوان سرمایه گذار وارد چرخه فوتبال شده بود) گذاشت و باعث شد یک سرمایه گذار خوب عطای کار کردن رو به لقایش ببخشد! برای شروع کار ناچار بود با یک سرمربی کار کند که قبل از ورودش توسط مالک موقت تیم به طور شبانه و در یک کارواش قرارداد همکاری بسته بود و آقای ناظمی باید تیم را با سرمربی تحویل می گرفت( ورود به چه قیمتی؟)
در ادامه به علت کسب نتایج خارج از خواسته مدیر و هواداران و افتضاح!درگیری هوادارن با سرمربی وسط زمین فوتبال! تاکید می کنم وسط زمین فوتبال و در جریان یک مسابقه رسمی!
قید کارکردن با سرمربی تیم را زد و عدد اخراج سرمربی کارواشی! به عدد۳ رسید که خود یک رکورد برای مربیان محسوب می شود( ۳ بار اخراج از یک تیم!)
به هر صورت بحرانی پیش آمده بود و انتظار مدیریت بحران از آقای ناظمی! اولین و بهترین گزینه برای ایشون نادر دست نشان بوده که سال قبل در ۱۰ بازی پایانی سکان صفر تا صد هدایت تیم را به عهده گرفته و با سپیدرود سقوط کرده بود( نگارنده هم به عنوان کمک در کنارش بودم ) مالک تیم با حضور دست نشان مخالفت کرد اما با جواب صریح مدیر یعنی آقای ناظمی مواجه شد که طبق تفاهمنامه ابتدای فصل شما به عنوان مالک حق ندارید در کار بنده بابت جذب بازیکن یا کادر فنی دخالت کنید( شاید بتوان گفت تنها نقطه قوت مدیریت ایشون در این فصل)
و محکم روی انتخاب خود ماندند و دست نشان شد جایگزین سر مربی ۳ اخراجه سپیدرود شد؛ ایشان هم نتوانست سپیدرود را در مسیر آرامش هدایت کند و نتایج در خور شأنی بگیرد ( البته ۲۵۰ میلیون تومان هم دریافت کرد و یک ماشین پژو ۲۰۷ به آقای دست نشان داده شد که هنوز هم مثلث ناظمی، دست نشان و بنگاهی! در گیر ماجرا هستند) که با کسب نتایج ضعیف ایشان هم کنار گذاشته شد( بماند که بابت نان و نمک خورده بین سرمربی و مدیر عامل ) کنار گذاشتن سرمربی رسانه ای نشد( یعنی شخصیت دست نشان بالاتر از هویت سپیدرود پنجاه ساله بود!)
از این به بعد ۷ بازی مانده بود با کور سویی از امید، شاید میشد گفت ۷ خوان رودسپید!
دلالان رسانه که البته در تلویزیون برنامه ساز هستند وارد بازی شدند و گزینه ای بنام پاشازاده را به ناظمی تحمیل کردند و همان شب در رستوران معروف شهر با هم شام خوردند!
مدیر مدبر مان با عقد قراردادی عجیب که تا به امروز جرأت رسانه ای کردنش را نداشته و ندارد ۵۰ میلیون تومان در شروع کار به این مربی بی تعهد و بی معرفت داد تا پاشازاده با کسب ۱ امتیاز از ۶ امتیاز موجود ،شهر رشت، مردم رشت، هواداران سپیدرود و هویت این تیم ریشه دار را لگدمال کند و به تیمی دیگر با شرایطی بهتر برود!
گزینه آخر سهیل حق شناس بود که برای ۵ بازی سکان این تیم را به دست گرفت هر چند اعتقاد دارم حق شناس غوره نشده مویز شد و شرایط خودش را سخت کرد!
آقای ناظمی باید جوابگوی همه این ناکامی ها باشید ،، سپیدرود فقط یک نام نیست، یک هویت هست، یک جریان بزرگ هست، یک انرژی برای رشتی ها هست!
این آخرین خاک ریز برای حضور گاه وبیگاه شما در سپیدرودمان هست و تمام.
گفتنی است این متن قبل از بازی سپیدرود با تیم بادران نگاشته شده بود.
محسن نصر (کارشناس ارشد مدیریت در سازمان ها و تیم های ورزشی)
دیدگاهتان را بنویسید