شنبه / ۲۴ آبان / ۱۴۰۴
×
یادداشت/ سید عبدالباقی اسحاقی

زیر پوست شهر رشت در شب چه می‌گذرد؟!

باز باران خبر/ هر مسئله ای که ذهن فرد مسئول، متعهد و دلسوزی را به خود مشغول کند و موجب گردد که پیرامونش بیاندیشد تا شاید به نتیجه ای برسد، نشانگر وجود موضوع بااهمیتی است که باید با دقت و نکته سنجی به آن توجه کرد.
زیر پوست شهر رشت در شب چه می‌گذرد؟!
  • کد نوشته: 41091
  • منبع: باز باران خبر
  • شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴
  • 59 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • باز باران خبر/ هر مسئله ای که ذهن فرد مسئول، متعهد و دلسوزی را به خود مشغول کند و موجب گردد که پیرامونش بیاندیشد تا شاید به نتیجه ای برسد، نشانگر وجود موضوع بااهمیتی است که باید با دقت و نکته سنجی به آن توجه کرد.
    یکی از آن پرسش ها این است که در زیر پوست شهر ـ به ویژه شهر رشت و البته در شهرهای دیگر استان ـ در شب هنگام چه می گذرد؟
    وقتی در شبکه های اجتماعی مطالب ارسالی از سوی هموطنان مقیم خارج از ایران را مطالعه می کنیم، می بینیم در کشورهای اروپایی، بسته به سطح اقتصادی و اجتماعی آن ها مردم اغلب در ابتدای شب به خانه می روند و بر اساس شرایطی که دارند در برخی ممالک از هفت شب به بعد یا ساعت ۹ شب به بعد خیابان هایشان به شدت خلوت و تقریبا همه مغازه هایشان بسته و فقط چند فروشگاه زنجیره ای که نیازهای اساسی را عرضه می کنند، تا دیر وقت باز بوده و به مشتریان سرویس می دهند.
    در ایران نیز برخی شهرها به زودخواب بودن و بعضی دیگر به دیرخواب بودن مشهور هستند که این به معنای زرنگی و اهل کار و تلاش بودن برخی و تنبلی و طرفدار کارهای ساده و راحت بودن در بعضی دیگر است؛ اما آن چیزی که ذهن هر فرد جستجوگری را درگیر می کند این است که نقش مسئولین شهری و استانی در وسط میدان اجرا چیست و آیا این عزیزان برای مدیریت جریان شبانه فوق الذکر برنامه ای دارند یا خیر؟
    ظاهرا از شواهد و قرائن موجود، چنین به نظر می رسد که کنترل اوضاع در مسئله شب بیداری ـ که منجر به قهوه خانه نشینی افراطی گردیده ـ از دست مسئولین اجتماعی و امنیتی شهری، استانی و حتی کشوری خارج شده و در سطح شهرها ـ از جمله شهر رشت ـ هر کس به هر کاری که دلش خواست مشغول می شود و بازاری مفصل با دود و دم فراوان در پیاده روی اکثر خیابان ها، تحت عنوان کباب کثیف، قهوه خانه و… به راه می اندازد و سد معبر کرده و مسیر حرکت شهروندان پیاده و سواره را روز به روز تنگ و تنگ تر می کند تا به منافع موردنظرش دست یابد.
    حالا این فرصت طلبی و منفعت جویی، سلامت شهروندان را از بین ببرد یا خیر، زیبایی مبلمان شهری را نابود کند یا خیر، زحمات گروه های پاکسازی شهر در شب را بی اثر کند یا نه، به قوانین انتظامی و امنیت شهری آسیب وارد کند یا خیر، موجب از هم گسیختگی خانواده ها بشود یا خیر، سبب رهاشدگی غیرقابل کنترل نوجوانان پسر و دختر بشود یا خیر، موجب گسترش استعمال دخانیات، مواد مخدر طبیعی و صنعتی و مشروبات الکلی بشود یا خیر، سبب گرایش برخی از مردم به سوی غذاهای حرام بشود یا نه و… این ها اصلا برای کسی مهم نیست و آنچه اهمیت دارد پولی است که از طریق این مشاغل زرد خیابانی به دست می آید!
    متاسفانه گسترش دیدگاه های سودجویانه و فرصت طلبانه به هر قیمتی، سبب شده که نظام خانواده در ایران و به خصوص شهرهای شمالی با یک شیب تقریبا تند به سوی ولنگاری اجتماعی برود که این امر می تواند علاوه بر نهادینه شدن تنبلی و بیزاری از کار و کوشش و کسب روزی حلال به شکل گیری کانون های فساد اجتماعی ـ به گونه زیرپوستی و نرم ولی کاملا حساب شده و حرفه ای ـ سوق داده شود.
    علاوه بر این ها چنین وضعیتی سبب می شود که به طور بالقوه، گروه هایی به شکل مویرگی برای ایجاد اغتشاش و شورش در هر شرایطی که دشمنان کشور نیاز داشته باشند، ایجاد شده و با یکدیگر متحد و منسجم شوند تا در صورت وقوع حوادث ناگواری همانند اغتشاشات سال های گذشته، وارد میدان گردند؛ گروه هایی که جمع کردن و ساماندهی آن ها سال به سال دشوارتر و پیچیده تر می گردد.
    به دلیل نکات بیان شده هر انسان صاحب اندیشه، آینده نگر و دلسوزی وظیفه خود می داند که به مسئولین سازمان های دولتی، نظامی، انتظامی، امنیتی، شهرداری ها و شوراهای شهر و روستا، هشدار دهد که در انجام وظایف قانونی خویش، بیشتر احساس مسئولیت کرده و قبل از غافلگیری در حوادث خیابانی به تدبیر امور پرداخته و از بی خیالی و سهل انگاری به شدت پرهیز نمایند.
    سابقه اداره پشت پرده اغتشاشات ـ با توجه به عملکرد نامناسب دولت های ضعیفی که از گذشته تاکنون روی کار بوده و هستند ـ نشان می دهد که مغز متفکر و رهبری گروه های اغتشاشگر از بیرون مرزها بوده و سازمان های جاسوسی غربی با دقت زیاد و مطالعه میدانی کافی، به طور مداوم شیوه های جدیدی را ابداع نموده و بخش عمده ای از روش های شکست خورده قدیمی را کنار می گذارند و به اصطلاح، تازه سازی می نمایند.
    حال اگر عنایات الهی، توجهات حضرت ولی عصر(عج) و زیرکی های کم نظیر رهبر معظّم انقلاب و جانبازی های رزمندگان جان برکف و حافظان امنیت نباشد، افراد اغتشاشگر علی القاعده باید در همان روزهای اول اغتشاشات به پیروزی برسند که به لطف پروردگار، تا به امروز چنین نشده و نقشه های دشمنان قدیمی از خارجی و داخلی، باطل شده است.
    این جریان موجب گردیده که خودشان هم انگشت به دهان بمانند که چگونه زحمات چندین ساله شان، طی چند شب خنثی می شود؟ اما تا چه زمانی می توان اینگونه به مدیریت جامعه پرداخت و مرتب غافلگیر شد؟
    اکنون نوبت به یک پرسش دیگر می رسد که وظیفه سازمان ها و نهادهای فرهنگی از جمله اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هر استان و شورای فرهنگ عمومی هر منطقه ـ به ویژه گیلان ـ در قبال برخورد فعال در برابر کنش ها و فعالیت های اجتماعی گروه های معاند و برانداز و نیز پیش بینی حوادث ناشی از ضعف عملکرد دولت ها، چیست؟ و آیا این دو سازمان مورد بحث و مدّعِی اصلا وجود خارجی و عملی دارند؟!
    متاسفانه با توجه به فضای موجود و عیان بودن رهاشدگی مدیریتی در کلیه سطوح، به نظر می رسد که پاسخ منفی باشد و این یعنی باید منتظر بروز مشکلات بیشتری در آینده باشیم!

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *