تاج یا کلاه کاغذی؟!

روی سخنم مستقیم با شماست آقای تاج (رئیس فدراسیون فوتبال ایران)!

نمی دانم صحبتم را با پیش فرض و حاشیه شروع کنم یا مستقیم سر اصل مطالب بروم!

البته حول سه محور و موضوع صحبت می کنم که ابتدا یک داستان تاریخی خودمان را که به لطف فضای مجازی اکثر مردم شنیده و یا خوانده اند را برای شما واگویه( دوباره گویی) می کنم.

…می گویند وقتی به قاتل ناصرالدین شاه گفتند چرا شاه ایران را ترور کردی؟ گفت: او فردی نالایق بود و نمی توانست جلوی ظلم را بگیرد! اطرافیان شاه گفتند که شاه از این ناعدالتی بی خبر بود!

در آن لحظه میرزا رضای کرمانی جمله تاریخی خود را گفت. او گفت دو حالت دارد یا شاه مشکلات مردم را می دانست که در این صورت ترورش واجب بود و اگر نمی دانست همان به که چنین شاهی وجود نداشته باشد!

…حال جناب تاج بنده به عنوان یکی از مدرسین فوتبال این سرزمین مورد ظلم و بی توجهی آشکار زیر دستان کم اثر شما در هیأت فوتبال استان گیلان و البته طبقات متفاوت فدراسیون شما واقع شده ام! به چه دلیل ؟ (به دلیل اینکه زیر بار تخلفات رییس هیأت فوتبال گیلان نمی رفتم و استناد می کردم به ابلاغی که کمیته آموزش کم خاصیت برای من و همه مدرسین صادر می کرد)

البته شخص شما نیز طی این چند سال اخیر مدرسین محترم فوتبال کشور را که همه مربیان وطنی زیر دست این بزرگان مدارج پیشرفت را طی کردند، مورد استهزاء قرار دادید؛ شاید متوجه نبودید! که در مدّت حضور شما و البته فاصله ای که در رفت و برگشت به علت درد قلب! به فدراسیون داشتید چه کسانی به عنوان رئیس کمیته آموزش حضور داشتند و البته سردرگمی که هم خود داشتند و هم مدرسین محترم را بلاتکلیف میکردند!

آقای تاج شما جلال چراغپور را به عنوان رییس کمیته آموزش انتخاب کردید که ایشان حتی یک روز به دفتر کار خود نیامد و از طریق آقای نیما نکیسا طرح ها و برنامه های عجیبی را به عنوان نسخه می پیچید و بعد از حدود ۴ ماه عملاً با عدم حضور خود و عدم جوابگو بودن به مدرسین و البته شخص شما جای خود را به نکیسا داد! که آقای نکیسا هم بعد از چند ماه جای خود را به آقای شکوری داد!! ابراهیم شکوری یک جوانی که نه می دانست تدریس چیست و نه می دانست مدرس کیست؟!

چند ماهی هم با برنامه های ایشان به جلو رفتیم تا اینکه پیشنهاد کمک مربیگری یک تیم لیگ برتری به ایشان شد و رفتند و پشت سرشان را هم دیگر نگاه نکردند! ( آقای تاج کجای دنیا رییس کمیته آموزش به دنبال کمک مربیگری می رود آن هم زمانی که کلی کار نکرده در جای قبلی باقی گذاشته؟!)

در برخی از هیأت های استانی تخلفات در کمیته آموزش بیداد می کند و اگر یک مدرس مثل بنده که تدریس را برای نفس عملش دنبال می کند و نه به خاطر دستمزد آخر کلاس! (روی سخنم با بعضی از مدرسین هم هست!) بدون دلیل قانونی و موجه کنار گذاشته شدم و هیچ آدم مسئولی هم جواب مناسبی برایم نداشت! می دانید چرا؟ چون رییس هیأت ها در انتخابات شخصی مثل شما حق رأی دارند و خوب باقی قضایا هم قابل درک هست! بالاخره یک رأی در سبد انتخابات هم یک رأی هست!

قبل از پایان دادن به این دردنامه یک سوال از شما دارم؟ این موارد که گفته شد با درایت و مدیریت شما انجام میشد یا شما بی اطلاع بودید

که در هر دو صورت صحبت های میرزا رضای کرمانی چاره کار می باشد!

و سر آخر اینکه بعد از هزاران سال که همه مردم دنیا کلاه بر سر داشتند و از قضا کلاه نماد جایگاه افراد در جامعه بود و هر صنفی ( کارگر، کشاورز، معلم، قاضی، داروغه و پادشاه!) کلاه مخصوص خود را بر سرمی گذاشتند ،( مهم‌ترین و خاص ترین کلاه هم تاج پادشاهی بود) امروزه حدوداً نزدیک به ۶۰ سال هست که بعد از هزاران سال ، دیگر کلاهی بر سر کسی نیست و نمی‌شود جایگاه افراد را فهمید!!! این ها را نوشتم تا به این نقطه برسم که مهم‌ترین کلاه در هر کشوری تاج بود! همان تاجی که بر سر فدراسیون گذاشته شده!

و سوال آخر بنده از شما هم این ایت که با این همه اشکال و افتضاحی که در کارنامه شما و زیر مجموعه تان وجود دارد به نظر بهتر نیست جای تاج فدراسیون فوتبال را با کلاه کاغذی عوض کنیم؟!

بنده علی نصر پاک معروف به محسن نصر تا زمانی که شما رئیس فدراسیون فوتبال باشید، هرگز هیچگونه همکاری با چنین فدراسیون تخلف پروری نخواهم داشت!

…والبته امیدوارم مدرسین محترم از نوع نوشتارم دلخور نباشند چون خوشبختانه هنوز درصد زیادی از مدرسین همچنان با شرافت کار می کنند و برای مبلغی ناچیز شرافت کار و نام یک مدرس را ویران نمیکنند!

کوچک همه بزرگان و پیشکسوتان با شرف فوتبال ایران – محسن نصر