( قسمت ششم) مقررات حمایتی کودکان کار در قانون مدنی مقنن در برخی مواد قانون مدنی ضمن تاکید بر تربیت اطفال توسط والدین به حمایت از کودکان در معرض آسیب جسمانی یا روانی از طریق سلب حضانت از والدین بی صلاحیت به موجب تصمیم دادستان پرداخته است. اما در عین حال بر اختیار تنبیه توسط […]
( قسمت ششم)
مقنن در برخی مواد قانون مدنی ضمن تاکید بر تربیت اطفال توسط والدین به حمایت از کودکان در معرض آسیب جسمانی یا روانی از طریق سلب حضانت از والدین بی صلاحیت به موجب تصمیم دادستان پرداخته است. اما در عین حال بر اختیار تنبیه توسط والدین تاکید نموده است. قانون گذار تعبیر اطفال در معرض خطر را به عنوان مصداق این سلب صلاحیت به کار برده است. (ابوالفتحی ، ۱۳۹۱ : ۹۸)
از عیوب قانون کار ایران سکوت آن در برابر وضع حقوقی کار کودکان غیر ایرانی (عمدتاً افغانی) در ایران، خصوصاً در مشاغل کاذب است. این کودکان که به علت نداشتن اسناد هویتی لازم امکان تحصیل در ایران را ندارند، البته تعدادی از این کودکان مادران متولد ایران دارند که هر چند تابعیت خود را با ازدواج با همسران غیر ایرانیشان از دست دادهاند. (موحدیان، ۱۳۹۴ : 155) ولی بر طبق بند ۴ ماده ۹۶۷ قانون مدنی که در احصا اشخاص تبعه ایران بیان میدارد:
“…۴- کسانی که در ایران از پدر و مادر خارجی که یکی از آنها در ایران متولد شده به وجود آمده اند.”
میتوان به آنها تابعت ایران را داد تا امکان تحصیل یافته و از حضور آنها در مشاغل کاذب و تکدیگری ممانعت کرد.
با توجه به این نکته که:
“تولد هر کودک بلافاصله بعد از به دنیا آمدن وی باید ثبت شود. برخورداری از حقوقی چون داشتن نام، کسب تابعیت، در صورت امکان شناسایی والدین و قرار گرفتن تحت سرپرستی آنها مورد تاکید کنوانسیون حقوق کودک است.”
اما متاسفانه ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی (افغانی و عراقی) که وفق ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی باید با اجازه دولت باشد، عموماً بدون رعایت این ماده انجام میشود.
قانونگذار با توجه به حکم اصل چهارم قانون اساسی ناظر بر انطباق قوانین رسمی کشور با موازین شرعی، در قانون مجازات اسلامی نیز این مورد رعایت شده است و در چارچوب موارد متون فقهی معتبر را ترجمه و به صورت قانون معرفی نموده است. بنابراین به آسانی نمیتوان از حمایت یا عدم حمایت مقنن از کودک به صورت علمی و آگاهانه صحبتی به میان آورد. ولی شاید بشود گفت، مقنن رجعتی آشکار به موازین فقه امامیه نموده است.
مقنن در قانون مجازات اسلامی سن مسؤولیت کیفری را سن بلوغ درنظر گرفته است. و افراد نابالغ را از مسؤولیت کیفری معاف دانسته است.
همینطور در ماده ۱۴۷ مقنن بیان میدارد:
“سن بلوغ، در دختران و پسران به ترتیب نه و پانزده سال تمام قمری است.”
و در رابطه با حکم کسی که کودکی را وادار به تکدیگری میکند در ماده ۷۱۳ قانون مجازات آمده است:
“هر کس طفل صغیر یا غیر رشیدی را وسیله تکدی گری قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور به دست آورده است محکوم خواهد شد.”
مقنن برای افرادی که با سو استفاده از اطفال اقدام به جمع آوری کمکهای مردم مینمایند، مجازات سنگینتری را نسبت به وضعیتی که خود شخص راساً اقدام به تکدیگری میکند، پیش بینی کرده است. این مساله خود موید آگاهی مقنن از آثار نامطلوبی است که این عمل به روح و روان طفل وارد میکند. (محلاتی، ۱۳۸۸ : ۱۸۸)
درنتیجه باید به دو نکته توجه نماییم:
۱- ضروری است مجازات اشخاصی که با تشکیل باندهای سازمان یافته اقدام به خرید یا اجبار اطفال به جهت سوء استفاده از آنها در امر تکدیگری مینمایند و همچنین با خوراندن مواد خواب آور و مخدر به این کودکان، آنها را بیهوش و در کنار پلها و معابر عمومی رها میکنند، و با جلب ترحم مردم مبالغ هنگفتی را به دست میآورند، افزون گردد.
۲- در کنار تعیین مجازات، قانون گذار باید توجهی نیز به وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی حاکم در کشور داشته باشد و راه کارهای غیر کیفری را نیز به جهت جلب کمک به این اطفال و خانوادههای آنها مدنظر قرار دهد. در غیر این صورت صرف اعمال مجازات مذکور مخصوصاً مورد کسانی که برای به دست آوردن ابتداییترین هزینههای زندگی به همراه اطفال خود تکدی میکنند، نه تنها کارساز نخواهد بود؛ بلکه با مجازات کردن در حق اینگونه اشخاص، در واقع فقر را زندانی کردهایم.
این دسته از جرائم اغلب در قالب حد زنا و لواط مورد پیش بینی قانون گذار قرار گرفتهاند. مقنن در تبصره ۲ ماده ۲۲۱ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد:
“هرگاه طرفین یا یکی از آنها نا بالغ باشد، زنا محقق است لکن نابالغ مجازات نمیشود و حسب مورد به اقدامات تأمینی و تربیتی مقرر در کتاب اول این قانون محکوم میگردد.”
قانونگذار در این قانون – که در سال ۱۳۳۹ به تصویب رسیده است – برای نخستین بار به امکان مطالبه زیانهای معنوی ناشی از سواستفادههای جنسی از بزه دیده، پرداخته است؛ اما
اولاً: مصادیق اینگونه مطالبات مشخص نشده است و بنابراین در عمل ساز و کار اجرای آن مشخص نمی باشد، و به این دلیل رویه قضایی ایران در خصوص این ماده کارنامه اجرایی قابل اعتنایی از خود برجای نگذاشته است.
ثانیا: صرفا به بزه دیده مؤنث اشاره شده و در مورد اطفال مذکر سکوت اختیار شده است. (گرجی ، ۱۳۹۳ : ۱۷۹)
به موجب ماده ۹ این قانون:
“دختری که در اثر حیله یا تهدید یا سوء استفاده از زیر دست بودن، حاضر به همخوابگی نامشروع شده میتواند از مرتکب علاوه بر زیان مادی مطالبه زیان معنوی هم بنماید.”
در این موضوع مقررات حمایتی کودکان کار در دیگر قوانین و آئیننامهها از قبیل قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، آیین نامه سامان دهی کودکان خیابانی و استفاده از کودکان در فعالیتهای غیر مجاز سمعی و بصری بررسی خواهد شد.
قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۲۵/۹/۱۳۸۱ مجلس شورای اسلامی که شامل ۹ ماده میباشد. فقط در ماده ۳ خود به موضوع کار کودکان پرداخته است.
این ماده بیان میدارد:
“هرگونه خرید، فروش، بهره کشی و به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف از قبیل قاچاق، ممنوع و مرتکب حسب مورد علاوه بر جبران خسارت وارده به شش ماه تا یک سال زندان یا جزای نقدی از ده میلیون ریال تا بیست میلیون ریال محکوم خواهد شد.”
گویا این ماده بیشتر از اینکه دارای مفاد ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک باشد، دربردارنده ماده ۳۶ کنوانسیون حقوق کودک است که بیان میدارد:
“کشورهای طرف کنوانسیون از کودکان در برابر تمام اشکال استثمار که هر یک جنبه های رفاه کودک را به مخاطره اندازد، حمایت خواهند کرد.”
ماده ۳ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و ماده ۳۶ کنوانسیون که هر دو به گونهای از استثمار که جنبههای مجرمانه دیگری هم دارند مثل قاچاق کودک، هرزه نگاری و فحشا کودکان، به کارگیری کودکان در کارهای قاچاق تا وادار کردن کودکان به تکدی گری و امثال آن و به کار در کارگاهها میپردازد.
همچنین این قانون اولا: به طور سریع و گذرا به بحث بزه دیدگی کودکان استثمار شده میپردازد. ثانیا: حتی موارد به کار گرفتن کودکان به منظور ارتکاب خلاف را نوعاً مشخص نمیکند و فقط به مثالی از آن (قاچاق) اکتفا میکند.
لازم به ذکر این نکته است که مقنن در ماده یک این قانون بیان میدارد:
“کلیه اشخاصی که به سن ۱۸ سال تمام هجری شمسی نرسیدهاند از حمایتهای قانونی مذکور در این قانون بهرهمند میشوند.”
این ماده با کمک از ماده یک کنوانسیون حقوق کودک تدوین شده است. از طرفی حمایت از کودک در برابر جرم در قانون مجازات اسلامی دختران زیر ۹ سال قمری و پسران ۱۵ سال را شامل میشود، ولی از سوی دیگر در ماده یک قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، افراد زیر ۱۸ سال مورد خطاب مقنن قرار گرفتهاند. (شعبانی ، ۱۳۸۹ : ۹۷)
بنابراین حمایت این دو قانون در مقام اجرا با یکدیگر هم پوشانی دارد. همچنین قانون حمایت از کودکان و نوجوانان با فرار از تعریف کودک، به تعیین افراد مورد حمایت بسنده کرده و بدین ترتیب خود را از گزند ایرادات فقهی و حقوقی ناظر به تعریف طفل رها ساخته است.
قانونگذار در سال ۱۳۸۴ با تعریف کودک خیابانی به صورت:
“فردی که کمتر از ۱۸ سال تمام دارد و به صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر می برد، اعم از کودکی که هنوز با خانواده خود تماس دارد و از سرپناه برخوردار است و یا کودکی که خیابان را خانه خود میداند و رابطه او با خانواده خود به حداقل رسیده یا اساسا چنین ارتباطی وجود ندارد.”
این تعریف جدیدی از کودک در معرض خطر ارائه میدهد، و جهت مبارزه با این موضوع، مجموعه اقداماتی را برای نهادها، سازماها و دستگاههای اجرایی دولتی و غیر دولتی تعریف میکند که از شناسایی، جذب و پذیرش کودکان خیابانی شروع و تا رسیدن وی به سرانجام قابل اطمینان ادامه مییابد.
بر طبق ماده ۱۳ قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر قانونی میکنند (مصوب ۱۲/۱۱/۱۳۷۲) استفاده از صغیر برای نگهداری، نمایش، عرضه، فروش و تکثیر نوارهای غیر مجاز موضوع این قانون، باعث اعمال حداکثر مجازاتهای مقرر، برای مسبب خواهد بود.”
به تعریف دیگر مقنن با تصویب این ماده حمایت جدی خود را از اطفال در برابر تهیه کنندگان آثار مستهجن و مبتذل از کودکان قرار داده است. (موحدیان، ۱۳۹۴ : ۹۷)
طوبی پارسی – کارشناس ارشد حقوق خصوصی
Gmail : toubaparsi@gmail.com وEmail : touba.parsi@yahoo.com
دیدگاهتان را بنویسید