( قسمت چهارم) تاریخچه حمایت ازکودکان کار دوره ای حیاتی برای رشد سالم و ایمن انسان کودکی است. کودکان براساس مسائلی از قبیل رشد و پرورش فیزیکی، شناختی (آموزشی/ ذهنی) و اخلاقی بایستی مورد توجه بیشتری قرار بگیرند زیرا آن ها هنوز در سنین رشد بوده و شخصیت و نیازهای بخصوصی دارند. این افراد خیلی […]
( قسمت چهارم)
دوره ای حیاتی برای رشد سالم و ایمن انسان کودکی است. کودکان براساس مسائلی از قبیل رشد و پرورش فیزیکی، شناختی (آموزشی/ ذهنی) و اخلاقی بایستی مورد توجه بیشتری قرار بگیرند زیرا آن ها هنوز در سنین رشد بوده و شخصیت و نیازهای بخصوصی دارند. این افراد خیلی بیشتر در معرض خطراتی مانند بیماری، جراحت و حتی مرگ و میر قرار دارند؛ خطرات بیولوژیکی، فیزیکی، ماشینی، ارگونومیک، شیمیایی، بهداشتی و روانی اجتماعی که درد کنار مشکلاتی از قبیل ساعات زیاد کار و شرایط بسیار بد زندگی قرار میگیرند. تهدید مخاطراتی که برای کارگران بزرگسال وجود دارد برای کودکان بسیار بیشتر است. برای مثال فشار جسمی که توسط فعالیت بیش از حد وارد می شود از رشد استخوانها و مفاصل جلوگیری کرده و باعث صدمه به ستون فقرات و بروز ناتوانیهای مادام العمر میگردد. کودکان کار معمولاً از صدمات روحی ناشی از محیط زندگی که در آن دچار سرشکستگی و اهانت میشوند یا از تجربه خشونت و سوء استفاده، رنج میبرند. به علاوه همه اینها کار کودکان اثر بسیار ویرانگری بر زندگی کودک دارد. محرومیت از تحصیلات با کیفیت، کار کودکان را مانند بزرگسالان از شانس کمی برای کسب شغل مناسب بهره مند میکند. همچنین که آنها را از توانایی حذف چرخه فقر و استثماردر زندگیشان بی بهره میسازد. (گرجی ، ۱۳۹۳ : ۳۲)
خوآن سومایا، رئیس سازمان بین المللی کار بیان میدارد: «شعار ما نه گفتن به کار کودک است. تا به حال ۲۱۵ میلیون کودک برای بقای خود تن به کار داده اند. با آموزش و پرورش کامل و سالم، ایجاد فرصتهای مناسب برای جوانان، شغل مکفی برای والدین و ایجاد چتر اجتماعی مناسب برای تمامی اقشار جامعه، جهانی بدون کودک کار امکانپذیر است. بیایید شجاعت و ایمانمان را با همبستگی جمع کنیم تا حقوق کودکی را برای کودکان محقق کنیم. وظیفه ای که برای همه ما مثمر ثمر خواهد بود.» (همان: ۳۳)
هرچند بریتانیا نخستین کشوری بود که تعداد زیادی از کودکان در صنایع آن به کار مشغول بودند، ولی در هر صورت اولین کشوری بود که برای مبارزه با کار کودکان حرکت نمود. طبق عقیده نویسنده کتاب مسائل مقدماتی در کار کودک، نخستین کسانی که علیه کار کودک به پا خاستند عمدتاً در نیمه اول قرن ۱۹ کسانی بودند که از قشر اشرافی و از طبقات بالای جامعه بودند. آنها تمایل داشتند که به عنوان افراد صاحب نفوذ و گروههای غیر رسمی شامل دوستان صمیمی و همفکر عمل کنند. نخستین موج اصلاح گران با مطرح کردن مساله در مطبوعات و فضای پارلمان تلاش نمودند که نخستین قوانین اجتماعی که استفاده و بکارگیری کودکان را در صنایع منظم در میآورد، از تصویب بگذرانند. (دنکل و ویتور ، ۱۳۸۷ : ۱۷)
موافقت یا مخالفت با نظر این نویسنده محترم در این باره که نخستین قیام کنندگان علیه کار کودک خاستگاه اشرافی داشتند و از قشر بالای جامعه بودند اهمیت چندانی ندارد در هر صورت مهم آن است که خیر خواهانی بوده اند که از مشاهده صحنه های رقت بار آزار و اذیت کودکان و خردسالان روی برنمی گرداندند و از دیدن و شنیدن آن دلزده میشدند این افراد که بشریت همیشه و در همه حال مدیون زیبایی و لطافت روح آنان بوده است توسط ابزارهایی که در اختیار داشته اند به نوبه خود سهم بسیاری در ایجاد سیستمهای حمایتی از کودکان دارند عده ای با استفاده از توانایی های مالی سعی در رهاسازی شماری از کودکان گرفتار داشتهاند. تعداد دیگری هم با استفاده از قدرت فکر و اندیشه که در قالب نوشته در مطبوعات و کتاب منتشر میشد تلاش در آگاه سازی افکار عمومی علیه این رویه زشت ابراز می داشتند. حتی بسیاری از رمانهای طولانی موضوعی درمورد آن برهه زمانی نوشته شده در این رابطه است. عده ای دیگر نیز که دارای مقام رسمی دولتی در آن مقطع کنونی بوده است از راه قانونگذاری با کار کودکان مبارزه کرده اند و اقداماتی نیز در این رابطه انجام داده اند. (همان: ۱۸-۱۹)
سازمان بین المللی کار از سال ۱۹۱۹ میلادی تاکنون در مورد کلیه موضوعات مرتبط با کار ، یک نظام معیارهای بین المللی را ایجاد نموده است که «اعلامیه ی اصول و حقوق بنیادین در کار» تنها بخشی از آن میباشد . معیارهای سازمان بین المللی کار در قالب کنوانسیونها و تصمیم نامه های بین المللی محقق گردیده اند. کنوانسیونهای سازمان بین المللی کار در صورت تصویب آنها از سوی کشورهای عضو سازمان ، به عنوان معاهدات بین المللی شناخته میشوند. تصمیمات متخذه توسط سازمان بین المللی کار ، موازین غیرالزام آوری میباشند که غالباً به همان موضوعات مورد رسیدگی کنوانسیونها پرداخته و کارکرد اصلی آن تنظیم رهنمودهایی برای سیاستگذاری و اقدام در سطح ملی است. در هر صورت هر دو موضوع از مصوبات سازمان بینالمللی کار دارای تأثیری بسزا بر شرایط و اقدامات مربوط به کار در کلیۀ کشورهای جهان میباشد. (مصفا و همکاران، ۱۳۹۳: ۷۴)
تا پایان سال ۱۹۹۹ میلادی ، سازمان بین المللی کار ۱۸۲ کنوانسیون و ۱۹۰ توصیهنامه را به تصویب رسانیده که طیف گستردهای از موضوعات از جمله الغای کار اجباری ، آزادی اجتماعات و چانه زنی دسته جمعی ، برابری رفتار و فرصت ، ارتقای اشتغال و آموزش فنی و حرفهای ، تامین اجتماعی ، شرایط کار ، ممانعت حوادث مرتبط با کار ، حمایت از مادران ، حمایت از مهاجران و سایر دسته جات کارگران مانند ملوانان ، مستخدمین و کارگران دورهگرد را دربرمیگیرد. (همان)
معیارهای اصلی کار مندرج در «اعلامیه سازمان بین المللی کار دربارهی اصول و حقوق بنیادین در کار» علاوه بر سازوکارهای نظارتی فعلی سازمان بین المللی کار ، ابزار لازم را برای تضمین اجرای کنوانسیونهای پیشگفته در کشورهایی که این اسناد را به تصویب رساندهاند ، فراهم ساخته است. در مورد آن دسته از کشورهایی که اسناد مزبور را تصویب نکردهاند ، اعلامیه تدابیر جدیدی را اندیشیده است. اولاً ، اعلامیه مزبور تصریح دارد که کلیۀ اعضای سازمان بین المللی کار حتی آن دسته از اعضای آن که کنوانسیونها را تصویب نکردهاند ، موظفند که «برطبق اساسنامه سازمان ، اصول مربوط به حقوق بنیادین موضوع کنوانسیونهای مزبور » را رعایت کنند. ثانیاً، این موضوع نخستین مرحله پیگیری است که در ضمیمه اعلامیه پیشبینی شده و منظور از آن دستیابی به هدف رعایت فراگیر حقوق موردنظر اعلامیه از طریق اجرای رویههای اساسنامهای منحصر به فرد سازمان بینالمللی کار است که بر طبق آن هر سال از کشورهایی که کنوانسیون اصلی را تصویب نکردهاند خواسته میشود تا گزارشهایی را پیرامون پیشرفتهای حاصل شده در امر اجرای اصول مندرج در کنوانسیونهای پیشگفته به سازمان تسلیم نماید.
نهایتاً اینکه سازمان بین المللی کار با متعهد ساختن خویش نسبت به تجهیز و بسیج منابع بودجه ای و نفوذ خود برای یاری رساندن به اعضایش جهت دستیابی به اهداف اجلاس سران کپنهاگ گامی دیگر به جلو برداشته است. این تعهد سازمان در «گزارش جهانی» یعنی دومین منظور روند پیگیری پیشبینی شده ، در ضمیمهی اعلامیه ، منعکس خواهد شد. گزارش جهانی مشتمل بر یک مرور کلی بر پیشرفتهای حاصله در کلیۀ کشورها و تصویبکنندگان کنوانسیونهای اصلی و سایر کشورهای عضو ، طی دوره چهارسالهی بعد از تصویب اعلامیه میباشد. (شمس مستوفی ، ۱۳۸۶ : ۸۵)
بنابراین تدابیر ملی به منظور اجرای مصوبات سازمان بین المللی کار به ویژه کنوانسیونهای آن از عوامل مهم در زمینه تحقق اهداف اسناد مزبور می باشد. معیارهای بین المللی کار در امر تدوین قوانین ملی حتی در کشورهایی که یک کنوانسیون مورد نظر را به تصویب نرسانده اند، نقش مهمی را ایفا می کند. بدین ترتیب سازمان بین المللی کار با تصویب اعلامیه در حقیقت حداقل معیارهای اجتماعی لازم در سطح جهانی را به منظور پاسخگویی به واقعیتهای جهانی شدن تعیین نموده و شاید بتوان گفت افق خوشبینانه تری را فراروی خود و دغدغه های مربوط به جهانی شدن ترسیم کرده است.
ادامه دارد…
طوبی پارسی- کارشناس ارشد حقوق خصوصی
Gmail: toubaparsi@gmail.com , Email: touba.parsi@yahoo.com
دیدگاهتان را بنویسید