مردی که عادت داشت از طبقه چهارم ساختمان کمیته ملی المپیک در خیابان گاندی یک نفر کیفش را به طبقه همکف بیاورد و راننده آماده باش وظیفه باز کردن درب عقب ماشین را برای رئیس داشت همان شخصی است که از دانشگاه به عمارت المپیک آورده شده بود تا کرسی طلایی IOC را از ورزش ایران بگیرد و صدمه ای ویرانگرانه به ورزش ما در عرصه بین الملل وارد کند. بجز چند خبرنگار و دلسوزان عرصه ورزشی هرگز همکاران دانشگاهی رئیس کمیته ملی المپیک این کار عمدی او را محکوم نکردند.
البته خود در جایی گفته بود که عمدی نیست، اطلاعی از اهمیت کرسی IOC نداشته است؛ مدعیانی که در فرنگ تحصیلات تکمیلی را به پایان رسانیده ولی در میادین بین المللی ورزشی توان تکلم به زبان انگلیسی را هم ندارند.
شاید بتوان او را بدشانس ترین رئیس کمیته در تاریخ المپیک ایران دانست او از طرفی با رئیس عمارت ورزش در تضاد فکری و حزبی بود و در دولتی گرفتار شده بود که سازمان برنامه و بودجه را منحل و اهمیتی نه تنها به کمیته ملی المپیک که به کل ورزش هم نمی داد؛ در حالیکه نفت بشکه ای حدود ۱۵۰ دلار در دولت احمدی نژاد به اوج تاریخی رسیده بود ولی تدارکات المپیک پکن به لحاظ تخصیص بودجه کفاف میدان بزرگ المپیک را نمی داد؛ علاوه بر کمبود اعتبارات به مقیاس وسعت ورزش، ضعف در مدیریت نیز موجب شد که المپیک پکن یکی از کم رنگترین المپیک ها در تاریخ ورزش ما باشد!
قبل از آغاز المپیک ۲۰۰۸ پکن دکتر احمدی نژاد و عوامل او در تشکیلات ورزش با وعده های کمک های مالی نوید یک المپیک خوب را به جامعه ورزش داده بودند. از قرائن مشخص بود که هیج همفکری و تعادلی بین سازمان تربیت بدنی وقت و کمیته ملی المپیک وجود نداشت و هرگز نمی توان بر روی حرف های رئیس دولتی حساب باز کرد که ورزش برایش در اولویت هیچ قرار داشت!
رئیس کمیته ملی المپیک و دست اندرکاران مالی کمیته هر روز در عمارت ۹ طبقه سازمان منحله و برچیده شده برنامه و بودجه بدنبال بودجه ای بودند که در نهایت بی تدبیری آن هم در سال المپیک در نظر گرفته شده بود. رئیس کمیته ملی المپیک با خیالی راحت به جلساتی می رفت که نتیجه آن هیچ بود.
بهر حالت یک تیم قوی متشکل از کادر سرپرستی به همراه کاروان وارد پکن شدند و المپیک آغاز شد. از آنجا که کاروان ورزشی ایران از تدارکات کافی قبل از المپیک برخوردار نبود و وعده های داده شده در حد انتظار آن هم برای میدان مهم و بزرگی همچون المپیک عملی نشده بود، کاروان المپیک ایران در حسرت مدال ماند تا با گرفتن فقط دو مدال، ضعیف ترین المپیک را پشت سر بگذارد! در این المپیک همه “ضعیف ها” صف آرائی کرده بودند،
رئیس کمیته ملی المپیک ضعیف ترین فرد در تاریخ المپیک ایران، ضعیف ترین سفیر ایران در پکن در تاریخ المپیک ها و ضعیف ترین نتایج تاریخ و صد البته سازمان برنامه و بودجه ضعیف و فروپاشیده ای که هرگز نتوانست پشتیبان خوبی برای المپیک باشد.
در المپیک لندن با توجه به اختلاف عمیق بین وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک با حضور فردی با تجربه و کاربلد بنام افشارزاده نتایج درخشانی کسب شد که بخشی از نتایج در بیرون از میدان ورزش رقم خورد. با ابتکار و تدبیر افشارزاده در جذب اسپانسرهای قوی و بیادماندنی… او از تجربه نیم قرن حضور در ورزش کشور به خوبی و درستی در المپیک لندن استفاده کرد و با اعتبار خود با بودجه ای کم چشمانی به بیرون از سازمان برنامه و بودجه منحله و فروپاشیده دوخته بود؛ البته مرحوم حجت الله خطیب سرپرست فدراسیون کشتی نیز تقریبا کل مخارج کشتی ایران در المپیک لندن را با رایزنی هایش و با دوستانش که در نقش اسپانسر ظاهر شده بودند، فراهم کرده بود.
برخی از نتایج کشتی در المپیک لندن نیز در بیرون از تشک کشتی رقم خورد که این مورد هرگز در ورزش ما مورد بررسی قرار نگرفته است.
در دولت دهم نیز در بودجه ای که اتکای بالایی به نفت داشت، علیرغم اوج گرفتن قیمت نفت، دولت بر اعتبارات ورزشی و نیز اعتبارات کمیته ملی المپیک و افزایش آنان چندان اهمیتی نداد. المپیک ریودوژانیرو در حالی که مجلس چند نفر مدیر توانمند را که از سوی دولت آقای دکتر روحانی معرفی شده بودند از جمله دکتر صالحی امیری و دکتر سید نصرالله سجادی را به عمد و از روی لجاجت رای اعتماد نداده بودند، ناگهان با رایزنی های مختلف و با رانت رئیس دفتر وقت رئیس جمهور فردی از دانشگاه را به مجلس معرفی کردند که به جز راه دانشگاه راه هیچ عمارت اداری و اجرایی را در سی سال گذشته اش تجربه نکرده بود. مجلس به عمد به ضعیف ترین گزینه رای اعتماد داد تا فردی لجوج و بی تجربه سکان عمارت ورزشی در خیابان سئول را در دست بگیرد؛ حالا او باید المپیک ریو را با کمک کمیته ملی المپیک تجربه کند چندی نگذشته بود که او با کیومرث هاشمی رئیس کمیته ملی المپیک در افتاد و فرمان هجوم به کمیته ملی المپیک را صادر کرد.
کیومرث هاشمی مرد زحمتکش و بی ادعا در آستانه المپیک علیرغم فشارهای زیاد بردباری پیشه کرد و با یک تیم قوی در المپیک و بخشی از کارشناسان و معاونین وزارت ورزش از جمله دکتر سید مناف هاشمی و دکتر سجادی برنامه ها را به خوبی پیش می برد ولی آنچه نگران کننده بود هجوم و ستیز تاریخی عمارت ورزشی به کمیته ملی المپیک همچون چند دهه گذشته با اختلاف عمیق بین وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک در آستانه المپیک ریو ادامه داشت.
اولین مردی که به سازمان مدیریت و برنامه ریزی روی آورد و تقاضای کمک و مساعدت برای ورزش کشور را کرد کیومرث هاشمی بود. او با دکتر نوبخت جلسات متعدد داشت و سرانجام در یک جلسه با حضور روسای فدراسیون های ورزشی در دفتر دکتر نوبخت (معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی) اهمیت رویداد المپیک را تشریح کرد و دکتر نوبخت درحالیکه تحریم های کمرشکن کشور را در تنگنا اقتصادی و سیاسی قرار داده و نفت به بشکه ای ۲۰ دلار رسیده بود، اعتبارات کمیته ملی المپیک را بطور ویژه درنظرگرفته و علاوه بر تخصیص ۱۰۰ درصد تمام تلاش خود را بکار برد تا با اختصاص اعتبارات ویژه بر اعتبار کاروان ایران در میدان المپیک ریو بیافزاید.
کاروان المپیک در ریو با پشتیبانی کامل و بدون نقصِ سازمان مدیریت و برنامه ریزی و دستورات ویژه و تاریخی دکتر نوبخت نتایج درخشانی کسب کرد و نوبخت پس از موفقیت ایران در المپیک ریو بطور انفجاری بودجه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک را افزایش چشمگیری داد.
از تاریخ ۱۹۴۸ که ایران در المپیک برای اولین بار شرکت کرد تا المپیک ریو سابقه این همه کمک به کمیته ملی المپیک هرگز وجود نداشته و این کار فقط به همت. و تلاش دکتر نوبخت و پیگیری های کیومرث هاشمی و تیم او بود. برای اولین بار در تاریخ ورزش کشور کلیه ورزشکاران المپیکی ما با پرواز های مناسب و سطح بیزینس کلاس به المپیک رفتند تا هرگز فرقی بین آن ها و مسئولین احساس نشود در حالیکه در کلیه المپیک های قبلی فقط مسئولین با صندلی بیزینس کلاس راهی المپیک می شدند.
شاهکار دکتر نوبخت و مدیریت کیومرث هاشمی و تیم او بویژه دکتر رحیمی سرپرست کاروان، شاید در هیچ کشوری از شرکت کنندگان المپیک هرگز در تاریخ نمونه ای نداشته است. پس از کیومرث هاشمی اصولگرا که موفق عمل کرده بود، مرد دیگری سکان المپیک ایران را بدست گرفت که هم وزیر بود و هم دارای برنامه های کلان، دکتر صالحی امیری، مردی که یک فرصت تاریخی و طلایی برای کمیته ملی المپیک است؛ رایزنی های ویژه او با دکتر نوبخت، جهشی ۵ برابری نسبت به قبل در بودجه نهاد المپیکی کشور بنیان نهاد و در زمان کسب آمادگی برای المپیک توکیو با اختصاص بودجه ای قابل توجه به یاری ورزش کشور شتافت؛ او بر اعتبار کمیته ملی المپیک و عظمت آن افزوده است.
راهاندازی موزه کمیته ملی المپیک از صفر تا صد ، افزایش تعاملات بین المللی سازنده و موثر، بهسازی آکادمی ملی المپیک، کمکهای ویژه، منظم و مستمر به فدراسیونهای ورزشی و تامین بودجه کاروان های ورزشی ایران در رویدادها و مسابقات با کمک و مساعدت نوبخت علیرغم تحریم های کمرشکن و بی سابقه از شاهکارهای صالحی امیری در دوران مدیریت بر کمیته ملی المپیک بوده است.
شاید فدراسیون های ورزشی هرگز به این حد اعتباراتی از کمیته المپیک نگرفته باشند که در زمان ایشان به اوج رسیده است؛ حالا المپیک کرونا زده توکیو که یک سال به تعویق افتاده همه برنامه های عالی صالحی امیری را تحت تاثیر قرار داده و در صورتی که المپیک برگزار شود، ورزشکارانی که به علت کووید ۱۹ نتوانسته اند به آمادگی جسمانی و فنی برسند قطعا نتایج آن ها در صورت نامطلوب بودن نمی تواند یک امتیاز منفی برای وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک محسوب شود! این المپیک ویروس زده هیچ مقصری ندارد، المپیکی که باز هم دکتر محمدباقر نوبخت با رایزنی و درخواست صالحی امیری همه امکانات و تدارکات آن را به خوبی و با بودجه ای عالی فراهم آورده است.
فرد بعدی که بودجه ورزش کشور را به حد اعلا ارتقا داد دکتر سلطانی فر است که او نیز با مساعدت و همکاری نوبخت در شرایط سخت تحریم و ویروس کرونا و در حالی که فروش نفت کشور تقریبا به صفر رسیده است؛ سلطانی فر و صالحی امیری با تدبیر و صد البته مساعدت ویژه دکتر نوبخت بودجه ورزش را به شکل رویایی افزایش دادند و این همدلی و تعاون و همکاری در ورزش به دو دلیل در تاریخ ورزش رخ داده است که هرگز پیش از این نه تنها نبوده که فقط اختلاف ورزش را احاطه کرده بود و دلیل موفقیت مذکور در سایه همکاری و همدلی وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک رخ داد و تنها دوره ای در تاریخ ورزش ایران است که وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک با همت متولیان خود در اتحاد با هم بسر میبرند و دلیل دیگر این موفقیت دکتر نوبخت است.
دکتر سلطانی فر با توجه به محدودیت های اعتباری ناشی از تحریمهای ظالمانه اقتصادی، تهدید برخی از فدراسیون های جهانی، ویروس کرونا در کل بدون درنظر گرفتن هیاهو و جنجال آفرینیهای فوتبال عملکردی مثبت در مدیریت ورزش کشور و رشد شاخصهای توسعه ورزش قهرمانی، همگانی، روستایی و بانوان و بویژه توسعه عمرانی ورزش و تکمیل پروژه های نیمه تمام و پروژه های مهم و اساسی در سطح کشور داشته است. این خیانت به کل ورزش کشور و رشته های ورزشی است که اگر فکر کنیم پرسپولیس و استقلال یعنی ورزش کشور!
امپراطوری رسانه ای مافیای فوتبال بگونه ای عمل می کند که هرگاه حال و هوای این دوتیم سوگلی در پایتخت خوب نبود، وزیر ورزش را مورد آماج حملات قرار میدهند و دستاوردهای بی نظیر ورزش را در حاشیه قرار می دهند و البته و خوشبختانه سلطانیفر با شجاعت و استقامت و اتخاذ تدابیری عالی روند خصوصی سازی این دو باشگاه را نیز به خوبی مدیریت و هدایت کرده است.
وی همچنین با از خودگذشتگی در موضوع مجمع فدراسیون فوتبال تصمیمی تاریخی و ماندگار در تاریخ ورزش کشور گرفته که نقل و تحلیل آن فرصتی دیگر میطلبد. همانطور که برخی افراد تئوریک دانشگاهی حرکت قطار کمیته ملی المپیک را کند کرده اند در وزارت ورزش نیز در بیشتر مواقع ترمز این قطار بی جهت و بدون دلیل بوسیله معاون توسعه منابع و مدیریت او کشیده می شود و وزیر پرتلاش را از رسیدن به آرمانشهر ورزشی اش باز می دارد.
در پایان باید در تاریخ ورزش کشور بابت افزایش بودجه کمیته ملی المپیک از کیومرث هاشمی و صالحی امیری و در وزارت ورزش و جوانان از سلطانی فر همواره به نیکی یاد کرد و حمایتهای بی دریغ، بینظیر و تاریخی دکترمحمد باقر نوبخت (معاون گیلانی رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه) را در تاریخ ورزش کشور همیشه با قدرشناسی بخاطر بسپاریم.
علی افتخاری