هر دولتی که سرکار آمده استفاده از درآمدهای آسان نفتی را بر درآمدهای دیگر ترجیح داده است. در این یادداشت در عوامل ساختاری دو مانع ساختار پیش روی دیپلماسی گردشگری کشور را موردبررسی و واکاوی قرار خواهیم داد. اینکه دیپلماسی گردشگری در ایران تاکنون در حد انتظار موفق نبوده است، ناشی از دودسته عوامل است: […]
هر دولتی که سرکار آمده استفاده از درآمدهای آسان نفتی را بر درآمدهای دیگر ترجیح داده است. در این یادداشت در عوامل ساختاری دو مانع ساختار پیش روی دیپلماسی گردشگری کشور را موردبررسی و واکاوی قرار خواهیم داد.
اینکه دیپلماسی گردشگری در ایران تاکنون در حد انتظار موفق نبوده است، ناشی از دودسته عوامل است:
1) عوامل ساختاری
۲) عوامل غیر ساختاری
منظور از عوامل دسته اول آنهایی هستند که ارتباط چندانی به نوع قوه مجریه یا مقننه ندارد بلکه در طول چهار دهه گذشته به وجود آمده است. دلایل و عوامل ساختاری معمولاً پایدارتر و مقاومترند و رفع آنها هم دشوارتر است. بهعنوان نمونه ساختار رانتیر و وابسته به نفت اقتصاد ایران یک مانع یا دلیل ساختاری است که از چند دهه گذشته و حتی پیش از انقلاب وجود داشته و در عدم تمایل دولتهای مختلف برای اتخاذ یک دیپلماسی گردشگری کارآمد نقش داشته است. هر دولتی که سرکار آمده استفاده از درآمدهای آسان نفتی را بر درآمدهای دیگر ترجیح داده است. در این یادداشت در عوامل ساختاری دو مانع ساختاری پیش روی دیپلماسی گردشگری کشور یعنی
الف) تداوم حیات دیپلماسی سنتی
ب) رقابتهای نهادی در دیپلماسی
را موردبررسی و واکاوی قرار خواهیم داد:
الف) تداوم حیات دیپلماسی سنتی: به دلیل تداوم نگاه امنیتی به جهان خارج، دستگاه دیپلماسی وزارت خارجه هم ساختار خود را بر این اساس تنظیم کرده است. دیپلماسی در ایران عمدتاً در معنای سنتی آن وجود دارد و قابلفهم است، کما اینکه وقتی به مهمترین ساختار دیپلماتیک کشور یعنی ساختار سازمانی آن نگاه میکنیم، تقسیمبندی ادارات و وظایف آن عمدتاً بر اساس فهم سنتی از دیپلماسی است. ادارات مرتبط با دیپلماسیهای نوین نظیر اداره همکاریهای اقتصادی، دیپلماسی چندجانبه، دیپلماسی عمومی اهمیت چندان زیادی ندارند و دیپلماتها تمایل چندانی برای کار در این ادارات ندارند. در عوض اداره کشورهای آمریکا، اروپا و آسیا اهمیت ویژهای دارد، یعنی ساختار هنوز دولتمحور است. معمولاً دیپلماتهای سرشناس ترجیح میدهند در سمتهای سیاسیتر خدمت کنند و اغلب آنها دوست دارند محل مأموریت آنها کشورهای توسعهیافته غربی باشد. در این ساختار مسائل زیستمحیطی، گردشگری، اقتصادی و غیره در درجه دوم اهمیت قرار دارند، کما اینکه در نگاه سنتی هم جزو سیاست اعلی یا خیلی مهم تلقی نمیشوند. اگر بخواهیم قدری مسئله را سادهسازی کنیم باید بگوییم در ساختار اصلی دیپلماسی کشور یعنی وزارت خارجه که بناتر برنامههای توسعه باید اصلیترین نهاد هدایت روابط و ارتباطات خارجی باشد اولویت اصلی با دیپلماسی سنتی است و دیپلماسیهای نوین نظیر دیپلماسی گردشگری جای چندانی در آن ندارند. حتی اگر افرادی در وزارت خارجه بخواهند دیپلماسیهای نوین را در اولویت قرار دهند، ساختار این اجازه را به آنها نمیدهد.
ب) رقابتهای نهادی در دیپلماسی: در حالی از ساختار سنتی وزارت خارجه انتقاد میکنیم که مداخله نهادهای دیگر در وظایف و عملکردهای وزارت خارجه باعث شده است، حتی ساختار موجود هم از آزادی بوروکراتیک لازم برخوردار نباشد. در سالهای اخیر حتی گفته میشد وزارت خارجه نقش مؤثری در تصمیمهای سیاست خارجی ندارد. جذابیت مأموریتهای خارجی و عدم اعتماد برخی نهادهای ارزشی و امنیتی به دیپلماتها و وزارت خارجه باعث شده است وزارت خارجه هم نقش شایستهای را که باید دارا باشد نداشته باشد. پس نهتنها ساختار موجود وزارت خارجه ظرفیت و توان لازم برای حمایت مؤثر یا اجرای دیپلماسی گردشگری را ندارند بلکه رقابتهای نهادی در حوزه سیاست خارجی هم باعث کاهش استقلال عمل وزارت خارجه در دیپلماسی شده است.
* مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان گیلان
دیدگاهتان را بنویسید