اقتصاد گردشگری هدف استراتژیک دولت های توسعه گرا

در دو دهه گذشته بحث بر سر این بود که اقتصاد گردشگری بدلیل تنوع و گستردگی و چند بخشی بودنش می تواند به یکی از محرکه های توسعه تبدیل شود؛ مجمع جهانی اقتصاد و سازمان گردشگری جهانی سازمان ملل نیز بر اهمیت رشد گردشگری به عنوان فرصتی جدید برای توسعه در کشورهای در حال توسعه تاکید می کنند، لذا توسعه گرا بودن یک دولت اهمیت ویژه ای دارد.

یک دولت توسعه گرا می کوشد گردشگری و اقتصاد فرهنگ را به یکی از موتورهای محرکه توسعه تبدیل کند، نظیر اتفاقی که در سالهای اخیر در ترکیه و مالزی رخ داده است؛ این دولت ها بدلیل توسعه گرا بودن و اولویت دادن به توسعه، اقتصاد فرهنگ را هم در خدمت توسعه قرار دادند .

در ادبیات توسعه، توسعه گرا بودن دولت معنا و مفهوم خاصی دارد . در دهه ۱۹۷۰ این بحث در مباحث توسعه مطرح شده که کشورهای توسعه یافته غربی مسیری را برای توسعه پیموده اند که الزاماً در کشورهای دیگر قابل تکرار کردن نیست به عنوان مثال نقش جامعه و جامعه مدنی و بخش خصوصی و آرستیو کرات ها و حتی فئودال ها در توسعه غرب قابل توجه بوده است در حالی که در جهان غیر غربی خود هستند، لذا این ادعا مطرح شد که در دنیای غیر غربی، دولت ( و نه جامعه مدنی یا بخش خصوصی) می تواند موتور محرک اصلی و برنامه ریز و هدایت کننده توسعه باشد و برای این کار لازم است دولت توسعه گرا باشد به این معنا که دغدغه اصلی و شماره یک آن توسعه و پای بندی به الزامات آن در داخل و خارج باشد، البته در این مورد بحث های زیادی درگرفته است بعنوان مثال برخی نظریه پردازان معتقدند دولت توسعه گرا برای پیشبرد برنامه های خود ناگزیر باید درجه ای از اقتدار گرایی سیاسی را در پیش گرفته و مانع قدرت گرفتن گروهای سیاسی مخالف توسعه شود؛ از نظر این عده میزانی از اقتدارگرایی سیاسی نظیر آنچه در مالزی ترکیه و چین شاهد آن هستیم لازمه توسعه گرا بودن دولت است.

برخی دیگر معتقدند این شکل از توسعه گرایی پایدار نیست و می توان در بلند مدت به ناامنی و بی ثباتی سیاسی منجر شود و لذا وجود درجه ای از دموکراسی برای ایجاد اجماع در فرایند توسعه مخصوصاً در کشورهای دارای تنوع سیاسی قومی و فرهنگی ضروری است کما اینکه دولت توسعه گرای ترکیه ناگزیر از پرداختن به مساله کردها و علوی های شده است . نتیجه آنکه فرمول توسعه و لذا ویژگی های دولت توسعه گرا در جوامع مختلف متفاوت است اما اگر دولتی توسعه گرا باشد در آن بصورت اقتصاد فرهنگ در کنار سایر حوزه ها مثل صنعت و خدمات و صادرات و غیره به مشابه موتور محرکه توسعه تلقی شده و برای آن برنامه ریزی می شود .

متاسفانه در ایران اقتصاد نفتی دولت ها را رانتیر بار آورده است ، دولت هایی که اولویت اصلی آنها چگونگی توزیع ثروت (نفتی) در راستای کسب رضایت سیاسی است؛ این روند در پنجاه سال گذشته با افت و خیزهای مختلفی ادامه داشته است .از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۲ گرفته تا پرداخت یارانه ها در دهه ۱۳۸۰، دغدغه اصلی دولت ها در ایران فارغ از گرایش های سیاسی و ایدئولوژیک آنها، چگونگی توزیع ثروت حاصل از نفت بوده است .

برنامه ریزی های کلان دولت ها و حتی تنظیم مناسبات با جهان خارج هم ارتباط مستقیمی با این امر داشته است. به عنوان مثال برای یک دولت توسعه گرا ایجاد تنش در روابط خارجی می تواند مضر به حال توسعه باشد در حالی که برای یک دولت توزیع گرا ایجاد تنش می تواند به افزایش قیمت نفت و لذا افزایش درآمدها منجر شود . پس دولت توزیع گرا ممکن است ایجاد تنش در روابط خارجی را یک بازی عقلانی سودمند برای افزایش درآمدهای خود بداند، درآمدهایی که قرار است در داخل در خدمت تحکیم قدرت و مشروعیت و امنیت آن باشد،البته ممکن است دولت توزیع گرا هم در مواردی در صدد توسعه باشد اما این تمایل و خواست بلند مدت و کلان و به یک معنا استراتژیک نیست همین طور توسعه درون زا هم در اقتصاد جهانی شده امروز در عمل شدنی نیست و لذا دولت توزیع گرا نمی تواند در صدد توسعه درون زای مستقل از جهان باشد .

اینکه چرا دولت ها توسعه گرا می شوند دلایل مختلفی دارد.معضل ما این است که در دنیای غیر غربی مدلی از توسعه در میان دولت های دارای نفت فراوان وجود ندارد و عمده  این دولت ها توزیع گرا و نه توسعه گرا هستند. لذا توسعه گرا شدن این دولت ها ناگزیر به سرنوشت نفت وابسته است .

خوشبختانه یا شوربختانه در چند سال گذشته اتفاقاتی در بازار نفت بوجود آمده که تکیه بر درآمدهای نفتی را بعنوان درآمدهای پایدار و طولانی مدت با تردید های جدی مواجه کرده است .مهم ترین اتفاق همانا ظهور نفت شیل یا غیر متعارف است که کشورهای غربی و در صدد آنها آمریکا اقدام به تولید آن می کنند و علت اصلی کاهش قیمت در چند ماه اخیر ذکر شده است، اغلب کارشناسان و تحلیل گران بازار نفت معتقدند قیمت نفت در چند سال آینده افزایش محسوسی نخواهد داشت و بالا بردن قیمت در چند سال گذشته برای آن بود که تولید نفت نا متعارف سودمند باشد این در حالیست که هزینه های دولتی در ایران و مخصوصاً هزینه های جاری آن و بخصوص حقوق کارمندان و پرداخت یارانه ها در سالهای گذشته افزایش هزینه های دولت همزمان شده و لذا دولت نمی تواند در سالهای آینده صرفاً به درآمدهای نفتی تکیه کند.

پس فارغ از اینکه کاهش درآمدهای نفتی در سالهای آینده منجر به ظهور اجماعی درون حاکمیتی درباره توسعه گرایی بشود یا نشود، دولت یعنی قوه مجریه ناگزیر از یافتن منابع جایگزین درآمدی است و یکی از این منابع جایگزین درآمدی است و یکی از این منابع مهم همانا اقتصاد گردشگری است دولت نمی تواند منتظر اجماع نظر در مورد توسعه گرایی به جای توزیع گرایی باشد و از همین رو باید برنامه ریزی برای اقتصاد فرهنگی را در دستور کار خود قرار دهد .

شهرود امیرانتخابی

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://bazbarankhabar.ir/?p=5660

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: